بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

آلبر کامـو...(خلاصه ای از آثار و زندگی)

  آلبر کامـو... آلبر کامو

      آلبر کامو نویسنده بزرگ فرانسوی قرن بیستم، در سال 1913 در موندُوی الجزایر دیده به

جهان گشود او را یک« فیلسوف بیهودگی » می نامند. فیلسوفی که
 تحت تأثیر مستقیم

اندیشه های یونانی و فیلسوفانی همچون ژان پل سارتر، فردریش
 نیچه و آگوستین بود.

      کامو اندیشمندی آکادمیک و آموزش دیده نیست. بلکه اندیشمندی است که به دنبال راهی
به منظور پیدا کردن معنایی برای حیاتی که در معرض تهدید و خطر
 بِِی معنایی است. آلبر کامو را
 
قبل از اینکه به عـنوان یک فیلسوف بشناسیم باید او
 را یک نویسنده قهار بدانیم. نویسنده ایی

که اندیشه هایش را توسط نوشته های
 زیبایش در سراسر دنیا پراکنده شده. نوشته هایی که

سر آمد آنها کتاب طاعون است.
 

توان کامو در نویسندگی به حدی بود که در سال 1957 جایزه ادبی نوبل را بدست
 آورد. هر چند

بسیاری معتقدند حمایت حکومت های سرمایه داری از کامو منجر به
 تحویل جایزه نوبل به او

شد، اما هیچگاه توانایی این نویسنده بزرگ را نباید به 
 فراموشی سپرد. نوشته های کامو

راهی برای دست یابی به فلسفه نوین فرانسه است.
 فلسفه کامو دارای دو مرحله است. فصل

مشترک این دو مرحله پیش فرض های 
 بی خدایی، فناپذیری روح و بی تفاوتی کاینات نسبت به
شوق و انگیزه انسانی است
 و فلسفه او حول محوری می چرخد که به آن تحول گویند.

                               « تحول در نظام ارزشی نهفته است. ».

     مرحله اول اندیشه کامو مفهوم بیهودگی است. بیهودگی احساسی از رویارویی جهان غـیر

عقلانی با آرزوی نومیدانه انسان برای یافتن وضعیت خویش در آینده است.
او فلسفه ها و

مسایلی را که این امر را به فراموشی می سپارند را نفی می کنند.
 فلسفه هایی مانند «

اگزیستانسیالیسم » و مسایلی همچون ایمان دینی و انتحار. از
 درک بیهودگی سه پیامد به

وجود می آید که کامو آنها را « عـصیان »،« آزادی»
و « شور» می داند. عـصیان عـبارت است از

اعـتراض و نافرمانی در برابر
« طبیعت بشری »؛ آزادی شروع زندگی نو است و شور چنین زندگی
ایست.

مرحله دوم اندیشه کامو چیزی نیست به جز همان مرحله اول با این تفاوت که تأثیرات عـوامل

اجتماعی بر سه عنصر « عـصیان »، « آزادی » و « شور» را به حساب
 می آورد و تفکر انسان را

در شرایط آموزشی و اجتماعی مختلف متفاوت می داند.
 فلسفه کامو را می توان نوعی

فلسفه« اگزیستانسیالیسم » نامید هر چند که تفاوت
 عمده ای بین این دو وجود دارد و این

تفاوت آن است که کامو به « طبیعت بشری»
 اعـتقاد دارد، اعـتقادی که « مارتین هایدگر » و «

ژان پل سارتر » آن را نفی
 می کنند.

  آلبر کامو در سال 1960 در یک حادثه رانندگی حومه شهر پاریس در حالی که تـنها 47 سال

ازعمرش می گذشت دیده گان از جهان فرو بست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد