بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

ملودی شهر بارانی (تئاتر.ک:هادی مرزبان)گفتگو با اکبر رادی.نویسنده


melodiye shahre barani

از همان روز که - حدود شش ماه پیش - خبردار شدم هادی مرزبان قصد کرده متن ملودی شهر بارانی اکبر رادی را در گروه حرکت کار کند کنجکاو بودم ببینم با این اثر سترگ رند خلوت نشین معاصر چه می کند.

رادی برای نسل من تنها یک نمایشنامه نویس نیست، عقاب تیزچشم فهیمی است که هوشمندانه بر بام مینایی این ملکِ ریشه دار بال می زند و لحظه های تب دار تاریخ معاصر را با وسواس خامه ی تیز در بزم مکالماتی شیرین جراحی می کند.
 درست به همان میزان که تاریخ این سرزمین در یک تقسیم بندی معقول در یکصد و پنجاه سال اخیر بیشترین حادثه را به خود دید – معادل طول اعصار و قرون رفته، از حیث اثر - این اعجوبه ی بیدار نیز عصاره ی فهم و کمال شد و بر قلم اش هرچه رفت در این حوالی دور زد. آثار رادی بی استثنا در بستری از زندگی شرقی آنهم با نگاهی کاملاً واقعگرایانه جاری است اما دربطن خود طوفانهای مهیبی را آبستن است. به جرأت می توان گفت حجم ناگفته های او در لابلای سطور و گفتگوهای اشخاص بازی اش بسیار بیش از آن چیزی است که می خوانیم یا می شنویم یا برصحنه می بینیم. هر متن اش در خود آتشفشانی دارد که اگر بر صحنه و بر شخصیت ها خوش نشیند خوب بغرد و بغراند و اگر نه - که از اقبال بد اغلب چنین بوده - مبدل به نسیمی خنک و گذرا شود و بگذرد. ملودی شهر بارانی نیز چنین است. تلاتمی پنهان شده در پس واژه ها. بغض فروخورده ی سال های سربی ِ آماده ی شکست. بهمنی عظیم فراهم آمده از سالهای اشغال و تحقیر در انتظار تلنگری برای غلت و فرود. غلیانی شلیک شده از شهریور بیست تا اصابت به بیست و هشت مرداد. فنری فشرده شده از هنگامه ی مشروطه در انتظار رهایی از حکومت کودتا.



ادامه مطلب ...
نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:22 ب.ظ http://mmp.blogsky.com

احساس غرورش شکسته بود و
عقل با دلی محکم و استوار
شعر همیشه تلخ تعصب را می سرود !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد