بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

شعر (علی جهانیان)

شب دوباره رودر رو... یک نگاه با یک سیب
سهم من دو شب چشمت،سهم چشمها، یک سیب
من دوباره می خواندم یک غزل که مصراعش
از حضور قافیه «آ» ، تا ردیف با «یک سیب »
تا بیاد من مانده‌ ـ آن تعارف آخر ـ
سهم من همیشه سکوت ، قسمت شما یک سیب
له شدم خودت دیدی ، از جواب سنگینت
مثل آنچه می ماند از هجوم پا ، یک سیب
شاید از همان اول جاذبه شما بودید
من هم از همان اول تا به انتها ،یک سیب
بعد از آنکه سیب افتاد :«جاذبه» ولی شاید
هیچ کس نخواهد گفت :«واقعاٌ چرا یک سیب؟!»
جان توچه فرقی داشت، فکر کن دوباره بگو :
فرق سرنوشت از چیست یک انار تا یک سیب
انتهای محتومی است ،سهم عشق از آتش
تا که با خودش می‌برد سرنوشت را یک سیب
در مثل بیا و ببین سرنوشت یعنی چه :
یک خدا، بهشت، آتش، آدم و حوا یک سیب
باز هم همان قصه‌است، این تو و نگاه من
تو بهشت می‌خواهی، یک انار، یا یک سیب ؟!!!  

                                           علی جهانیان

                                                          ۲۰/۳/۱۳۸۱

نظرات 4 + ارسال نظر
چه پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:03 ق.ظ http://motanavolia.blogspot.com/

نمی دونم من هم مثل رئیس جمهور دچار توهم شدم، یا اینکه اشعار شما واقعا انقدر قشنگ هستند؟!
موفق باشی!

دختر ایرونی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ق.ظ http://dokhtar-e-iran.blogfa.com

فکر کنم منهم مثل چه و رئیس جمهور محبوب!!! دچار توهم شدم. چون اصلاً متوجه منظورت نشدم

vahid یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:14 ب.ظ http://نودارم

جیگر! چرا یک سیب؟ دو سیب بهتره

علیرضا یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ب.ظ

فوق العلده است. موفق باشید و سر بلند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد