بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

شعر ( سید یاسین محمدی)

شعری از وبلاگ « در پای صلیبی کج »

سگ‌پرسه

شرمساری رود

بر هجای نامِ تو

بی‌همهمه

در خواب‌نمای تکرار...

سگ‌پرسه‌ای است

زندگی

آنک که تو نیستی

و در آینه‌ها

بذر خدایی تازه را می‌جویند...

جوانه نمی‌زنم انگار

شرمسارِ رود و

هجای نامِ تو...

سگ‌پرسه‌ی تکرار و

شعرهایی از این دست

همهمه‌ای خواب‌زده

در چشم‌های ناخدایی که منم...

                                            نیمه‌شب ۲۷ مرداد ۱۳۸۴- دراسله آلاشت

نظرات 11 + ارسال نظر
اطهر سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:31 ب.ظ http://brightfire.blogsky.com

آخرین دیدار است!
من نگاهم پر اشک
و زبانم بسته
بسته از شکوه تکراری عشق

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:26 ب.ظ

وحید سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:15 ب.ظ

سلام
شعر بسیار زیبایی رو انتخاب کردی.
راستی علی جان! برات میل فرستادم. حتما بخونش.
موفق باشی.

انیس چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:12 ب.ظ http://inverseanis.blogfa.com

اگه کسی بخواد برای شما کامنت بذاره باید مثل خودتون جوابتون رو با شعر بده. و بر خلاف همیشه من الان هیچی تو ذهنم نیست. ولی درکل من از چیزایی که ازشون هیچی نمی فهمم مثل سمفونی شیش بتهوون مثل بعضی نوشته های نیچه مثل ملودی های النی کارندرو و مثل فیلم های آنجلو پلوس و مثل این شعری که شما نوشتی خیلی خوشم میاد و سعی می کنم این قدر باهاشون راه بیام تا بفهممشون و به محض این که فهمیدم که چی به چیه ازشون کناره می گیرم. ولش کن دیگه بسه...

وحید چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:20 ب.ظ

علی جان شب یلدا رو به تو و خانواده محترمتون تبریک عرض می کنم. اگر چه جات اینجا خالی و دوست داشتم امشب اینجا میبودی اما امیدوارم هر جا که هستی موفق و پیروز باشی.

وحید چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:38 ب.ظ

شعر زیر را از سایت (ایران امروز) برداشتم:

شب یلدا تولد مهر است

مهر رخشا، نکوترین چهر است
شب یلدا تولد مهر است
چونکه از روز اول دی‌ماه
روز گردد بلند و شب کوتاه
گرچه یلدا شب دی آمده است
نیست پیدا که از کی آمده است؟
این همایون شب خیال انگیز
هست در آخرین شب پاییز
بیخ و بن در حماسه گستردست
در نهادش حماسه پروردست
لفظ یلدا اگرچه سریانی‌ست
شب مهرآفرین ایرانی‌ست
به دری معنی‌اش بود زادن
زندگانی به دیگری دادن
این شب تیره و بلند و دراز
صدفی هست پر ز گوهر راز
ره به اسطوره برده آغازش
پر از اسطوره‌ها بود رازش
همچو تاریخ ما، کهنسال است
مهر و شادی و جذبه و حال است
در طلوع و غروب، رنگ سپهر
می‌شود سرخ، رنگ مکتب مهر
صبح و شب، چون سیه خورد به سپید
رنگ قرمز بیاورند پدید
آن سپید و سیاه رازآلود
بوده و هست و باز خواهد بود
این دو در روزگار سرمدی‌اند
خود نمادی ز خوبی و بدی‌اند
تا جهانست، نیک و بد هستند
این دو همزاد، تا ابد هستند
زانکه از روز خلقت عالم
هر دو گوهر پدید شد با هم
که از آغاز در ستیز بدند
سخت در جنگ و در گریز بدند
در پی این نبرد بی‌پایان
گاه این چیره می‌شود گه آن
گاه شب آید و زمانی روز
گاه آن، گاه این شود پیروز
سرخ رنگی است زین نبرد و ستیز
که در آیین مهر هست عزیز
خوان یلدا که خوان ایرانیست
این شب آماده بهر مهمانیست
میوه بر آن نهند و شیرینی
با دگر خشکبار آیینی
آنچه سنت بود در این شب تار
خوردن هندوانه هست و انار
زانکه این هر دو سرخ و گلفامند
میوه‌ی لعل فام ایامند
هر که او راه مهر را سپرد
شب یلدا از این دو میوه خورد
تا گرامی بدارد این شب را
شب یلدای پر ز کوکب را
مهر، پیوند مردمان و خداست
مهر، پیمان مردمی و وفاست
مهر، نیرو و نور و آزادی است
مهر، پاکی و نیکی و شادی است
دوستی هست و مهر ورزیدن
همه را بیشتر ز خود دیدن
به خدا و به خلق دل بستن
عهد و پیمان خویش نشکستن
مظهرش حلقه‌ای چو خورشید است
که نشان از وفای جاوید است
اینک این حلقه‌ی خجسته اثر
هست آذین دست هر همسر
کیش مهر است بر چنین بنیاد
بر چنین پایه‌ی خجسته نهاد
گرچه آیین مهر از ایرانست
گرچه میراثی از نیاکانست
گرچه آغاز و اصلش از ما بود
دین گسترده در اروپا بود
قرنها مهر در اروپا ماند
سالیان دراز بر جا ماند
دین عیسا پس از سه قرن، گذشت
دین رسمی روم و یونان گشت
پیش از آن کیش مهر فرمان راند
همه جا دوستی و مهر افشاند
آنهمه رسم و سنت و آیین
رفت در تار و پود دین نوین
مهر تاثیر در مسیحا کرد
بس اثرها به دین عیسا کرد
پرتو کیش مهر چون کم شد
زایشش زان پور مریم شد
که به‌نام کریسمس ماندست
در جهان نور و شادی افشاندست
پاپ با آن ردای قرمزرنگ
خود نمادیست زان کهن فرهنگ
رخت بابانوئل همان رنگ است
با پگاه و پسین هماهنگ است
حلقه‌ی مهر و شمع و کاج و سرود
از نشانهای کیش مهری بود
که کنون در کریسمس برجاست
ژرف بنگر که ریشه‌ها ز کجاست
نام یکشنبه‌ی مسیحی نیز
هست گویای نام مهر عزیز
رونق از کیش مهریان چون کاست
خویشتن را مسیحیت آراست
بین این هر دو، ژرف پیوندیست
بستگی‌های گوهر آکندیست
زایش مهر و عیسی مریم
هست آغاز دی، مقارن هم
دو تولد به هم چه نزدیکند
نوربخش شبان تاریکند
آنهمه رسم و شیوه و رفتار
یافت در عیسویت استمرار
شب یلدا اگرچه پیشتر است
عمر آن در زمانه بیشتر است
پیشتر بودنش بجا و نکوست
چونکه پیشینه تقدم از اوست

یاسین محمدی پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:08 ق.ظ http://sallib.persianblo.com

خیلی خوشحالم که بعد از چند سال لااقل در دنیای مجازی می‌بینمتون و خوشحال‌تر از این که این وبلاگ رو می‌بینم. نظر لطفت بوده که این شعر رو انتخاب کردی. به امید دیدار در دنیای حقیقی. پاینده باشید.

انیس پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:12 ب.ظ http://inverseanis.blogfa.com

مرسی آقا . منم هم لینکت رو گذاشتم هم لگوت رو . ولی یه پیشنهاد دارم عکس های وبلاگت رو کم حجم تر کن. درسته سرعت من خیلی کمه ولی بازم خیلی بیش تر از اونی که باید طول می کشه تا صفحه ت بیاد بالا.
فداتو

اطهر شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:17 ب.ظ http://brightfire.blogsky.com

گفته بودم چو بیائی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیائی

شعر زیبایست
به سراینده این شعر تبریک می گم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:33 ب.ظ

دوست دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 05:06 ب.ظ http://sarvesepid.persianblog.ir

اگر سایتی معرفی کینم شما اشعارشان را اینجا می گذارید و معرفی می کنید؟

سلام
حتما در حد توانم خوشحال میشم کمکی بکنم.
منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد