ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
به چرک می نشیند
خنده
به نوار زخم بندی اش ار
ببندی رهایش کن
رهایش کن
اگر چند
قیلوله ی دیو
آشفته می شود
چمن است این
چمن است
با لکه های آتش خون گل
بگو چمن است این، تیماج سبز میر غضب نیست
حتا اگر
دیری است
تا بهار
بر این مسلخ
بر نگذشته باشد.
تا خنده ی مجروحت به چرک اندر ننشیند
رهایش کن
چون ما
رهایش کن!
(ا.بامداد)
اولا : سلام
دوما : مطلب قشنگی بود
سوما : آقای دانشجو شمایی که ادعات میشه این وبلاگ را
زود تر به روز کن
جناب جهانیان امید وارم هرچه زودتر شما و سایر دوستان را ببینم
سلام
مثل همیشه عالی
اما شعرای خودت یه چیز دیگه ست
موفق باشی
به روزم
بای
سلام علی آقا ....بدون ما که انشا الله خوش میگذره...آقایون به خط شن بریم برای ناهار!!!!حرف نباشه!!!!از راستت نظام بگیر.....عجب 50 روز باحالی بود...بابا نوشته هاتو خوندم تو هم فیلسوفی هستی واسه خودش!!!!قربونت......ملاقات سه براست...پیش فنگ....از نو فرمودند!!!!
سلام خیلی خوب بود
هنوز از جدید خبری نیست