بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

شعر (علی جهانیان)

من از خاک آئینه ؛ از شهر آهم

که گم گشته در آسمان قرص ماهمآینه

شب و روز فکر تو ام در خیالم ...

تو در شهر ماهی ؛ من از شهر آهم

بدون تو اینجا دلم بی شکیب است

و حالم بدک نیست هی رو به راهم

غزل هست اینجا همین مانده اما

برای من خسته از غم پناهم

ولی راستی هیچ در خاطرت هست

چه شبها ز یاد تو پر شد نگاهم؟

منم من همان کودک هشت ساله

که میخواستم سهم خود را بخواهم

          ***

فقط اشتباهم همین بی صدایی است

همین بی صدایی است تنها گناهم...

                                    (علی جهانیان     ۳۱/۴/۸۲)

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
میلاد دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:32 ب.ظ http://behtarinsite.blogsky.com

سلام.میشه بگید این شعر سپده یا نیمایی یا موج نو؟

سارا و هدا دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:51 ب.ظ http://khandehaye-kaboud.blogfa.com

برگ را باور کن
آفتابی تر شو
باغ را از بر کن



مثل همیشه....

فائزه دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:05 ب.ظ http://faratarazbodan.blogfa.com

سلام. منم نمی دونم این چه نوع شعریه ولی یادمه یه شعر شبیه به این از اقای بهرامیان خوندم(شبیه از نظر نوع خوانش). ولی خوب من غزل هاتونو ترجیح می دم!!!
موفق باشید. سلام ما رو هم به بانوی پر ناز شعر برسونید!

عزیزت ایمان یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:56 ب.ظ

سلام داش علی
چه خبرا خوش میگذره یا میگذره
کاروبار چطوره
کی این ورا میای
ولی دمت گرم مارو بردی به عهد طبل (منظورم نامه نگاری)
فقط زودتر بیا که ما هم داریم میایم(دفتر چه رو پست میکنم پس فردا ۳۱/۴/۸۵ ۴:۵۸

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد