بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

داستانک (علی جهانیان)

 

- « آدامس؟... صد تومن ... آدامس؟... »

: « نه!... »

- «‌ خواهش میکنم ... همین یکی مونده ... خیابان گرد

بسته ی آدامس را روی زمین می گذارد و دستهایش را جلوی دهانش گرم میکند ...

در پارک تصویر بزرگ صفحه ی نمایش جذبم می کند.

صدای تیر، توپ، موشک ... و انفجار

و تصویر بسته ای از بچه ای زخمی در روی تخت بیمارستان ...

جمعیت دور و برم نفرین می کنند و اسکناسهایشان را با لبخندی در صندوق شیشه ای می اندازند.

بر می گردم ...

دخترک آدامسها را در دستش جا به جا می کند، در حالی که مارک BOSS از بلوز دختری که در تصویر دیده بود در چشمانش جا مانده بود.

 

(علی جهانیان)

 

نظرات 5 + ارسال نظر
فائزه شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:43 ب.ظ http://faratarazbodan.blogfa.com

ما مدت هاست که مسئولیت فهمیدن و احساس کردن و خیلی چیزهای دیگر را به همان صفحه های نمایش باخته ایم...

مرجان یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:09 ق.ظ

بیخود دست توی جیبت نکن
چاه حماقت بعضیا رو با تمام صد تومنیای دنیا هم نمیشه پر کرد ...

کیوان قنبری دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.tashannoj.blogfa.com

سلام علی جان !

می بینم که دوباره سر و کله ت پیدا شد .

نظر باشه تا بعدا پرپرت کنم . فعلا از اینکه بالاخره پیدات کردم ، خوشحالم . سلام من رو به همه ی دوستانم برسون و آدرس وبلاگم رو به همشون بده . خودت هم بیای و البته با نظر ، خوشحال میشم . من هم بهت سر خواهم زد .

یاد روزای دانشگاه بخیر ...

این آدرس منه : www.tashannoj.blogfa.com

ضمنا وبلاگت هم سریع باز نمیشه . یه فکری به حالش بکن .

قربانت ؛ کیوان قنبری

سارا دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:15 ب.ظ http://khandehaye-kaboud.blogfa.com

هر شب به آسمان ستاره ای میکشند و باز
این آسمان غم زده غرق ستاره هاست

تا باد چنین بادا

حسن(پسر خاله) شنبه 18 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:24 ق.ظ

سلام
بابا دست مریزاد
کلی با شعر آدامس حال کردم. راستش رو بگم فقط از همین شعر سر در آوردم.باقی شعرها رو باید زیاد روش کار کنم.
خیلی با حالی. خداحافظ

ممنون
آق پسر خاله ...

حتما میام پیشت.
به من سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد