دوباره بوی جنون؛ بوی خون؛ بوی خوش تن
و پیچکِ سُرِ دستی به دور ماهیِ یک زن
صعود الکل و دود از وجود مرده ی یک مرد
و اصطکاک لب و لب ؛ و التماس تن و تن
عرق؛ شقیقه؛ نفس؛ تب؛ عطش؛ تکان و تعفن
و ضجه های زنی زیر خشم تیغه ی آهن
نفس نفس و گلوئی که از ترانه تهی شد
به زیر لرزش دستی به شکل دست تو و من
*****
...و کشف لاشه ی یک زن درون کوچه ی بن بست
حدود یازده صبح ؛ درست پنجم بهمن
( علی جهانیان ۱۲/۱۲/۸۵ )
|