دنیای ممنوعه های ایرانی(برداشت از کافه ناصری)

ممنوع


دیروز ‏DVD‏  اریژینال فیلم سقوط را از یک مغازه در مرکز شهر تهران به قیمت شش‌هزار تومان ‌خریدم. ‌کپی البته ‏ارزان‌تر است چهار هزار تومان. پسر فروشنده ‌وقتی سراغ ‏DVD  ‎گرفتم ‌پرسید:‌ ‌جدید؟2004 و 2005؟-خب بله! ‏و به شاگردش گفت جعبه 2005 را ‌بیاور! البته این‌طور که جلد فیلم‌ها نشان می‌داد ‌بیشتر ‏DVD‏ ‌هایی که ‌توی ‏جعبه بودند می‌توانستند هوش از سر ‌پسرهای نوجوان ببرند ‌ولی خب آن وسط‌ها فیلم‌های ‌جدی هم بودند مثلاً ‏Ray ‏ و ‏Charlie And The Chocolate Factor ، ‏‎   Melinda and Melinda  ‎و ‏Cinderella ‎Man‏ و ‌همین ‏downfall  ,‎‏ و ‏‎  vcd ‎‏‌فیلم ‏meet the fockers‏ هم ‌توی ‌ویترین بود.فروشنده گفت بدون ‏سانسورش را بدهم؟ که البته معلوم است ‌فیلم با سانسور آدم را ‌عصبی می‌کند.بعد که آمدم خانه ‌دیدم چه جالب ‏این فیلم‌ ‌آخری ‌زیرنویس ‌فارسی هم دارد.‏
این‌ ‌یک نما از بازار ‌فیلم در ‌جمهوری ‌اسلامی ‌ایران است که ‌آخرین مصوبه ‌شورای ‌عالی انقلاب فرهنگی‌اش ‏می‌گوید: توزیع ونمایش فیلم‌هایی که به تبلیغ مکاتبی همچون سکولاریسم، لیبرالیسم، نیهیلیسم یا فمنیسم ‏می‌پردازند و فرهنگ‌های اصیل جوامع شرقی (دینی) را تخریب و تحقیر می‌کنند، فیلم‌هایی که به تلویح یا ‏تصریح، حاکمیت دین در زندگی دنیوی را نفی کرده و نظام‌های غیردینی را برتر از نظام‌های دینی معرفی ‏می‌کنند ممنوع اعلام شده است.‏
گفتم یک نما چون نماهای دیگری هم هستند.در همین تهران خودمان و البته بسیاری از شهرستان‌ها با قیمتی ‏حدود 500 تومان می‌شود یک هفته هر فیلمی را اجاره کرد.تجربه شخصی‌ام می‌گوید اجاره ‏DVD‏ برای یک ‏هفته در همین تهران 600 تومان است.در شعاع سیصد متری خانه ما مغازه‌هایی هستند که هر چه از عالم ‏موسیقی و سینما بخواهید برایتان فراهم می‌کنند.از فیلم آخرین کنسرت جنیفر لوپز تا آلبوم اخیر شادمهر و ‏گوگوش تا فیلم ‏closer‏ و البته اغلب مشتری‌هایشان هم نوجوان‌هایی هستند که فیلم‌های محبوبشان را ‏راحت و بی‌دردسر تهیه می‌کنند. ‏
اگر تلقی مدیران فرهنگی و غیر فرهنگی جمهوری اسلامی از سینما، تلقی ایدئولوژی زده و سیاسی باشد و ‏بخواهند دایره کوچک قرمزی بکشند و هر چه را بیرون دایره بود ممنوع اعلام کنند چه باک! اقتصاد دنیای سرگرمی ‏هم مثل هر حوزه دیگری بر مدار تقاضای بازار می‌گردد و وقتی این همه تقاضا هست چه کسی می‌خواهد بی‌خیال ‏این سود سرشار شود؟
جامعه آرمانی دیکتاتورهای عصر جدید جامعه‌ای است که نتواند اطلاعات مورد نیازش را بدون عبور از فیلترهای ‏حکومتی به دست بیاورد اما این جامعه در حد همان آرمان باقی می‌ماند.چون و ‌چرایش هم آنقدر ‌بدیهی است که ‏‏‌نیاز به ‌تکرار ندارد.فقط تعجب می‌کنم چرا این دور باطل آزمون و خطا در ‌ایران ‌هیچ وقت ‌تمامی ندارد و مدیران ما ‏راه‌های ‌پیش از این رفته و به بن‌بست خورده را برای ‌چندمین بار می‌روند و برمی‌گردند.هر چند آنها هم خودشان ‏‏‌دوگانگی ‌دنیای زندگی ‌رسمی و ‌غیر ‌رسمی را قبول کرده‌اند. مثلاً طبق مقررات زندگی ‌رسمی استفاده از ‌تجهیزات ‏ماهواره‌ای ممنوع است ‌ولی در زندگی ‌غیررسمی اتفاق‌های ‌دیگری می‌افتد، ‌روی همه پشت‌بام‌ها از شمال تا جنوب ‏دیش‌های ماهواره نشسته‌اند.با 25 ‌هزارتومان می‌شود از ‌کسالت برنامه‌های ‌رسمی تلویزیون نجات ‌پیدا ‌کرد این که ‏‏‌قیمت ‌زیادی ‌نیست؟