نقد «انتری که لوطیش مرده بود». علی اکبر کرمانی نژاد
« یکی از ویژگی‌های مهم صادق چوبک که او را از سایر نویسندگان ایرانی جدا می‌کند توجه و به‌ کار‌گرفتن زبان عامیانه و گفتاری مردم  در ادبیات است . این برخورد خلاق او با آداب و فرهنگ جامعه از او نویسنده‌ای ساخته است منحصر به فرد . البته قبل از او جمال‌زاده و هدایت در آثارشان از این روش استفاده کرده‌اند . اما چوبک این روش را به شگردی تبدیل کرده است که کارکرد‌های چوبکمتفاوتی به خود گرفته است . که در بعضی جاها منجر به ایجاد ساخت و فرم خاص خود شده است – سنگ صبور –

 برخورد چوبک با زبان مردم کوچه و بازار در قصه«انترى که لوطى اش مرده بود» به خلاقانه ترین شکل در میان آثار نویسنده اش منجر مى شود. بخشى از این اهمیت در برخورد نویسنده با زبان و هماهنگ ساختن آن با شکل و مضمون اثر است.

رضا براهنی در کتاب قصه نویسی‌اش در این مورد می‌نویسد : «زبان این قصه داراى آهنگى است که بر آن تصاویر دقیق از طبیعت، لوطى جهان و مخمل، مثل سنگ هاى قیمتى نشانده شده است. تا حدى مى توان گفت که زبان این قصه با تحرکى آن چنان کامل و یکپارچه پیش مى رود که انسان فکر مى کند که قصه بدون طرح و توطئه و تا حدى ارتجاعى نوشته شده است. انگار چوبک شعرى زیبا به صورت روایت نوشته است و در زمینه طبیعت، با ذهنى اجتماعى به سراغ دو موجود بدبخت که یکى حیوانى است زبان بسته و دیگرى مردى است نفس در کشیده و چشم از جهان فروبسته، رفته است و آنچنان سریع و جلد در زبان پیش تاخته است که گویى در هر صفحه اى از آن نیروى خلاقه اش تجدید مطلع مى کند و اوج مى گیرد.»
ادامه مطلب...