نقدی از فیلم سکس و فلسفه مخملباف (محمد عبدی)

نگا هی به فیلم مخملباف- جشنواره لندن فیلم تازه سکس وفلسفه از آخرین ساخته های محسن مخملباف را دردو سانس مختلف به نمایش گذاشت. این فیلم که ازکشورتاجیکستان برای اسکا رهم معرفی شده است، مانند همه فیلم ها ی این فیلمساز واین بار به خاطر موضوع ممنوعش در ایران مورد بحث ونظر قرار گرفته است.

نویسنده و کارگردان: محسن مخملباف
بازیگران:دلیر نظروف،مریم گایبووا،....
۲۰۰۵- ایران،فرانسه،تاجیکستان

مردی که معلم رقص است، درروز تولد چهل سالگیش تصمیم می گیرد، علیه خود انقلاب کند. او چهارمعشوقه اش را دریک ساعت دعوت می کند تا آنها از وجود یکدیگر مطلع شوند. با بازگشت به گذشته ، نحوه آشنایی و شروع رابطه با تک تک آنها را شاهدیم . دخترها از مرد می رنجند ، اما چهارمین معشوق چیز دیگری در سر دارد....

باور این که کسی با پیشینه برآشفته و خشمگین شدن از بیرون ماندن تار مویی از روسری، روزی فیلمی با صحنه های بوسه و رقص درباره سکس بسازد و به این نتیجه برسد که "عشقبازی می کنم،پس هستم"، برایم بسیار سخت است و تنها این برداشت قبلی ام را مؤکد می کند که فیلمساز از"سطح" چیزی به "سطح" چیز دیگری رسیده و ازعمق هیچ جا خبری نیست.

اما کاری به این موضوع ندارم. به این قضیه هم نمی پردازم که چطورفیلمساززمانی در روزنامه کیهان- که فکر می کنم هنوز در جایی نگه اش داشته ام- بهرام بیضایی را به ناسزا می کشد که چرا درباره فاحشه ها فیلمنامه نوشته و حالا درفیلمش نماهایی با چتر و باران،دقیقاً مشابه یکی از فیلم های بیضایی می گنجاند. می گوید - و می گویند - تغییر کرده. اعتقادی به تغییر - با این شدت و حدت - ندارم - و به گمانم حتما ًیک جایی از کار می لنگد- اما می پذیرم و قبول می کنم. به این هم اشاره نمی کنم که حرف و فلسفه فیلمساز درباره سکس چیست - که هر چیزی می تواند باشد و ما می توانیم با آن موافق باشیم یا نباشیم - اما حرفم اساساً چیز دیگری است: چرا این قدرسطحی ، رو و ناپخته؟

"سکس و فلسفه" بر خلاف ادعاهای ظاهریش در پرداختن به مسائل "مهم" و "اساسی" درباره عشق و سکس ،فیلمی کاملا ًدر سطح است که به مانند باقی فیلم های سازنده اش ، یک رشته افکار گسسته و نامنسجم – باضافه برخی ایده های خوب - را با هم می آمیزد و درنهایت به نتیجه درستی نمی رسد. فیلم حاصل ذهنی قوام نیافته وشکل نگرفته- و به اشتباه پیش رفته - در ارتباط با مفهوم اثر هنری است که تاَثیرش رامی خواهد نه ازعمق درونی تصاویروانسجام فیلمش،بلکه از حرف های بزرگی بگیرد که درقالب "بیانیه"ارائه می شوند.درواقع سکس و فلسفه "بیانه" آقای مخملباف دراین سن و سال درباره سکس است. رویکرد و نتیجه گیری اش هر چه می تواند باشد- و درستی و نادرستی اش مساَله من نیست و به نظر ایشان به عنوان بر آیند زندگی و گذشته اش نگاه می کنم و به آن احترام می گذارم- اما زمانی که به "چگونگی"پرداخت این ایده- مساَله من به عنوان منتقد - می رسم،هیچ نکته قابل ستایشی نمی یابم. فیلم به شدت آشفته است؛ نتیجه منطقی یک ذهن آشفته.

ادامه مطلب ...