ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام به همراهان همیشگی
اینبار هم دلیل نوشتنم اجباریست لذت بخش که همواره دلیل بی چون و چرای هر کارم است.
نمی دونم ازچی بنویسم
امیدوار سالی سرشار از هرآنچه خوبست برایتان
تنها این شعر از بامداد در ذهنم می گذرد:
مجال
بی رحمانه اندک بود و
واقعه
سخت
نا منتظر.
از بهار
حظ تماشایی نچشیدیم،
که قفس
باغ را پژمرده می کند.
از آفتاب و نفس
چنان بریده خواهم شد
که لب از بوسهء نا سیراب.
برهنه
بگو برهنه به خاک ام کنند
سراپا برهنه
بدان گونه که عشق را نماز می بریم، ـ
که بی شایبه ی حجابی
با خاک
عاشقانه
در آمیختن می خواهم ...
احمد شاملو