علاقه مند به شعر و ادبیات... و نیروگاه
با توجه به رشته ی تحصیلی (مهندسی مکانیک نیروگاه دانشگاه صنعت آب و برق تهران) در زمینه های مختلف نیروگاهی علاقه مند پژوهش و یادگیری هستم.
ایمیل:
jahanian4272@gmail.com
ادامه...
سلام عزیز . اون شب فرصتمون خیلی کم بود . اون شبی که من داستان پیامبر کوچک زیبایی رو خوندم . حیف شد . کاش این زمانه زیرورو شود / روی خوش به ما نشان نمی دهد . به هر حال سال نوت مبارک و ان شا الله بتونیم در سال جدید زیاد همدیگه رو ببینیم . بدرود .
باز در یک عصر پاییزی دلم گرفته است.... دلی که همچو برگهای درختان پاییزی زرد و خشک و خسته است ... آری دل شکسته ام بدجور گرفته است..... قدم میزنم در کوچه پس کوچه های شهر پر از سکوت... یک غروب سرد و بی روح پاییزی ، یک دل عاشق ولی تنها و دلتنگ با کوله باری از غم و غصه و یک سوال بی جواب! قدم میزنم و به سرنوشت خویش می اندیشم! و باز در یک غروب پاییزی دلم بدجور برای تو تنگ شده است.... دلم برای آن دل بی وفایت تنگ شده ، نمیدانم چرا ولی بدجور دلم هوای تو را کرده است.... سلام می بخشی من یه مدت طولانی نبودم چون اصلا حالم خوب نبود اما بازم بر گشتم دلت شاد و ممنون که سری به من زده بودی
سلام عزیز... با غزلی به روزم و به شدت منتظر نقد و نظر جناب عالی... (نامرد چرا سر نمیزنی؟ لااقل پیغومی خبری فحشی! چیزی ! بنویس که دلمون خوش باشه اومدی...) شوخی کردم... در پناه حق...
به خودت بیا دیگه.منم کرکره ی وبلاگم پایینه تا تو برگردی
بهزادسالاری
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1386 ساعت 10:15 ق.ظ
میری میدونم تو هر رفتنی برگشتیه علی اینو اینجا میزارم بخون نظرت رو بگو چه شبهاییکه بی حضور تو دم کرده اند صدای شکستن کمر درختان از دل تاریک جنگل چشمان مات یک جغد و جیگلی هم آغوش مرگ جگر پاره یک کفتر دندانهای خونین یک گرگ عرقی سرد بر پیشانی ام جان کندن یک شمع و سیگاری که در اسارت لبهایم می میرد می آیی صدای گامهایت یک، دو ،سه ،....................... و خورشیدی دیگر می دمدعلی اومدی تظرت رو بزار دیگران هم همینطور قوربونتون bye
نرم افزار خدمات وب ( طراحی و بهینه سازی و پشتیبانی از وب سایت ) پشتیبانی (سخت افزار – نرم افزار ) تجارت الکترونیک خدمات گرافیکی ( طراحی پوستر و بنر و فلکس و جلد کتاب و آرم و لوگو و ...) خدمات شبکه ( طراحی و بهینه سازی و اجرا )
بازم سلام. اما این بار نه به رسم احترام که به رسم دلتنگی. داداش خوبم بعد از روزها خیال میکردم الان که بیام تو هم اومدی اما... آه که چقدر دلم واسه بیتوته ی تو تنگ شده .راستی این همه بی رحمی رو تو کدوم شب شعر یاد گرفتی؟؟؟ اصلا کی گفته بیتوته مال تو ئه که هر وقت حسش نبود ببندیش؟؟ کاش لا اقل به حرمت این همه دوست که دغدغه ی بیتوته براشون مقدسه به خودت بیای. و دغدغه ای مهمتر که خوشحالی علی جهانیانه و بازگشت رویایی او... هنوز هستم و منتظر نه تا اینکه به خودت بیای اینبار منتظرم تا اینکه با خودت بیای. در پناه حق.
سلام داداش گلم... چی بگم ... خدا میدونه که الان که دارم مینوسم بغض کردم و... لعنت به روزگار ... به خدا منم کمتر از تو داغون نیستم... به نیروهای طبیعت توکل کن!! و گذشت زمان... در ضمن اگه فرصت کردی یه سر به وبلاگم بزن با یه مثنوی که بیشتر درد دل خودمه به روز و منتظرم به امید... در پناه باران...
مهدی ذبیحی
یکشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1386 ساعت 08:12 ب.ظ
سلام.
بازم برمیگردی میدو نم .خیلی زود بازم بیتو ته بیتو ته میشه .اینو نور پنجره ی دستات بهم گفت.منتظرت میمو نیم منتظر یک
بازگشت طلایی.
سلام...
کجایی پسر خوب؟!
حالا کجا میخوای بری!؟
شوخی کردم!
دلتنگتم...فقط...
در پناه باران...
....
سلام علی
من تازه اومدم کجا می خوای بری؟! سری هم به من بزن!خوشحال می شم نظرتو ببینم!
سلام خوبی
نیستی ولی هستی البته اگه بیای با هم هستیم کی میای این ورا
سلام عزیز . اون شب فرصتمون خیلی کم بود . اون شبی که من داستان پیامبر کوچک زیبایی رو خوندم . حیف شد . کاش این زمانه زیرورو شود / روی خوش به ما نشان نمی دهد . به هر حال سال نوت مبارک و ان شا الله بتونیم در سال جدید زیاد همدیگه رو ببینیم . بدرود .
باز در یک عصر پاییزی دلم گرفته است....
دلی که همچو برگهای درختان پاییزی زرد و خشک و خسته است ...
آری دل شکسته ام بدجور گرفته است.....
قدم میزنم در کوچه پس کوچه های شهر پر از سکوت...
یک غروب سرد و بی روح پاییزی ، یک دل عاشق ولی تنها و دلتنگ با کوله باری از غم و غصه و یک سوال بی جواب!
قدم میزنم و به سرنوشت خویش می اندیشم!
و باز در یک غروب پاییزی دلم بدجور برای تو تنگ شده است....
دلم برای آن دل بی وفایت تنگ شده ، نمیدانم چرا ولی بدجور دلم هوای تو را کرده است....
سلام
می بخشی من یه مدت طولانی نبودم
چون اصلا حالم خوب نبود اما بازم بر گشتم
دلت شاد و ممنون که سری به من زده بودی
سلام عزیز...
با غزلی به روزم و به شدت منتظر نقد و نظر جناب عالی...
(نامرد چرا سر نمیزنی؟ لااقل پیغومی خبری فحشی! چیزی !
بنویس که دلمون خوش باشه اومدی...)
شوخی کردم...
در پناه حق...
سلام...
با غزلی به روزم و منتظر حضور گرمت...
نقد یادت نره
به بچه ها هم سلام برسون...
در پناه باران...
هستی اگر میروی
گر نروی نیستی
به خودت بیا دیگه.منم کرکره ی وبلاگم پایینه تا تو برگردی
میری میدونم تو هر رفتنی برگشتیه علی اینو اینجا میزارم بخون نظرت رو بگو
چه شبهاییکه بی حضور تو دم کرده اند
صدای شکستن کمر درختان از دل تاریک جنگل
چشمان مات یک جغد
و جیگلی هم آغوش مرگ
جگر پاره یک کفتر
دندانهای خونین یک گرگ
عرقی سرد بر پیشانی ام
جان کندن یک شمع
و سیگاری که در اسارت لبهایم می میرد
می آیی صدای گامهایت
یک، دو ،سه ،.......................
و خورشیدی دیگر می دمدعلی اومدی تظرت رو بزار
دیگران هم همینطور
قوربونتون bye
سلام،به روزم با پرواز22اسفند1385والبته کلی بار اضافی!بالهایت آماده است،پرواز می کنی؟یا علی
سلام
تو جایی رو نداری بری غیر اینجا...
هر جا هم که باشی اینجایی عزیز دلم.
هر جا و با هر کسی که باشی...
کی بر می گردی؟؟؟؟؟؟؟؟ :(
درود
ممنون
برگشتی خبر بده
نرم افزار
خدمات وب ( طراحی و بهینه سازی و پشتیبانی از وب سایت )
پشتیبانی (سخت افزار – نرم افزار )
تجارت الکترونیک
خدمات گرافیکی ( طراحی پوستر و بنر و فلکس و جلد کتاب و آرم و لوگو و ...)
خدمات شبکه ( طراحی و بهینه سازی و اجرا )
_-_-_- گروه فن آوری اطلاعات فارس تاپ _-_-_
http://www.farstop.com
بیرجند سیتی
بازم سلام. اما این بار نه به رسم احترام که به رسم دلتنگی.
داداش خوبم بعد از روزها خیال میکردم الان که بیام تو هم اومدی اما...
آه که چقدر دلم واسه بیتوته ی تو تنگ شده .راستی این همه بی رحمی رو تو کدوم شب شعر یاد گرفتی؟؟؟
اصلا کی گفته بیتوته مال تو ئه که هر وقت حسش نبود ببندیش؟؟ کاش لا اقل به حرمت این همه دوست که دغدغه ی
بیتوته براشون مقدسه به خودت بیای.
و دغدغه ای مهمتر که خوشحالی علی جهانیانه و بازگشت
رویایی او...
هنوز هستم و منتظر نه تا اینکه به خودت بیای اینبار منتظرم
تا اینکه
با خودت بیای.
در پناه حق.
سلام داداش گلم...
چی بگم ...
خدا میدونه که الان که دارم مینوسم بغض کردم و...
لعنت به روزگار ...
به خدا منم کمتر از تو داغون نیستم...
به نیروهای طبیعت توکل کن!!
و گذشت زمان...
در ضمن اگه فرصت کردی یه سر به وبلاگم بزن با
یه مثنوی که بیشتر درد دل خودمه به روز و منتظرم
به امید...
در پناه باران...
سلام
مرگ پایان کبوتر نیست
سلام علی نمی د.نم کی میای؟ ولی هر وقت امدی یه سر به وبلاگ من هم بزن مهم نظرته محمد با خبر نشه
قوربونت bye
به به بچه ها ببینین پسر دایی من چشه ؟علی کجا رفتی پسر ؟هر جا میری زیاد شیطونی نکن .
شب ازاحساس قلبم با خبر بود
سکوتم ضجه های بی اثر بود
نگو اینجاست فانوس خیالت
که خاموشی کمی نزدیکتر بود
نگو بعد از تو اینجا بی نفس شد
که حرمت در حریمی ساده تربود
کنار اشکهایم عشق گم شد
درآن شبها که چشمم بر سحر بود
توگفتی میدهم پاسخ به فریاد
نگر ..فریادهایم بی اثر بود
بیا تا مذهب پاکان بی نام
که رندی قصه ی مرد خطر بود
سلام علی جان خوبی کجایی ؟بابا دلمون تنگ شده واسه شعرات