بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

شعر ( سید یاسین محمدی)

شعری از وبلاگ « در پای صلیبی کج »

سگ‌پرسه

شرمساری رود

بر هجای نامِ تو

بی‌همهمه

در خواب‌نمای تکرار...

سگ‌پرسه‌ای است

زندگی

آنک که تو نیستی

و در آینه‌ها

بذر خدایی تازه را می‌جویند...

جوانه نمی‌زنم انگار

شرمسارِ رود و

هجای نامِ تو...

سگ‌پرسه‌ی تکرار و

شعرهایی از این دست

همهمه‌ای خواب‌زده

در چشم‌های ناخدایی که منم...

                                            نیمه‌شب ۲۷ مرداد ۱۳۸۴- دراسله آلاشت

شعر (شهیر کنعانی)

از  دلهره تو دل بریدن حیف است

حتی نفسی بی تو کشیدن حیف است

زیبای من آنگونه که تو می خندی

یک سینه برایت ندریدن حیف است

با هر تپشی دلم به من می گوید

بی عشق تو یکبار تپیدن حیف است

بی چیزم و عاشقم ولی ناز تو را

با دادن جانم نخریدن حیف است

ای تازه ترین ، بهار در خنده توست

اما گلی از لب تو چیدن حیف است

شیرینی لبهای تو را باید گفت

طعم دهن تو را چشیدن حیف است

در چشم تو آبروی دنیا جاری است

یک قطره زچشم تو چکیدن حیف است

ذات تو بهشت است ،بهشتی که در آن

یک شعله آتش آفریدن حیف است

تصویر تو از جنس خیال و رؤیا است

بر صورت تو دست کشیدن حیف است

من خسته نمی شوم ،هرچند به تو

سخت است رسیدن ،نرسیدن  حیف است

بگذار که تا ابد بخوابم در تو

از خواب تو یک لحظه پریدن حیف است

 

                                          زمستان 82

شعر (علی جهانیان)

هان این شبح منم که به دیوار می کشی؟

که انگار بر دلش تب آوار می کشی ؟

من از همان حوالی آغاز مرده ام ...shabah

بیخود به دور حادثه دیوار می کشی .

من سالهاست مرده ام ای مرد گوش کن :

تو انتظار غیرت مردار می کشی؟!!

در من عقاب بلهوسی پر نمیکشد

وقتی به پشت پنجره ها سار می کشی

***

انگار مردنی است از اینگونه قسمتم ...

بر آسمان سینه ی من دار می کشی.

آری منم همان که به پایان رسیده است

« با من رفیق هر شبه سیگار می کشی؟!»

                                           علی جهانیان ۶/۴/۸۰

غزلی از زنده یاد حسین منزوی

نام من عشق است آیا می‌‏شناسیدم؟
زخمی ام - زخمی سراپا می‌‏شناسیدم؟
با شما طی‌‏کرده‌‏ام راه درازی را monzavi
خسته هستم- خسته آیا می‌‏شناسیدم؟
راه ششصد ساله‌‏ای از دفتر حافظ  
تا غزل‌‏های شماها، می‌‏شناسیدم؟
این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده است
من همان خورشیدم اما، می‌‏شناسیدم
پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، می‌‏شناسیدم؟
می‌‏شناسد چشم‌‏هایم چهره‌‏هاتان را
همچنانی که شماها می‌‏شناسیدم
اینچنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا، می‌‏شناسیدم!
من همان دریایتان ای رهروان عشق
رودهای رو به دریا! می شناسیدم
اصل من بودم, بهانه بود و فرعی بود
عشق قیس و حسن لیلا می‌‏شناسیدم؟
در کف فرهاد تیشه من نهادم، من!
من بریدم بیستون را می شناسیدم
مسخ کرده چهره‌‏ام را گرچه این ایام
با همین دیوار حتی می‌‏شناسیدم
من همانم, مهربان سال‌‏های دور
رفته‌‏ام از یادتان؟ یا می‌‏شناسیدم؟

بدرود (به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد احمد شاملو)

برای ِ زیستن دو قلب لازم استشاملو
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوست‌اش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای ِ من، قلبی برای ِ انسانی که من می‌خواهم
تا انسان را در کنار ِ خود حس کنم.




دریاهای ِ چشم ِ تو خشکیدنی‌ست
من چشمه‌ئی زاینده می‌خواهم.


پستان‌های‌ات ستاره‌های ِ کوچک است
آن سوی ِ ستاره من انسانی می‌خواهم:


انسانی که مرا بگزیند
انسانی که من او را بگزینم،
انسانی که به دست‌های ِ من نگاه کند
انسانی که به دست‌های‌اش نگاه کنم،
انسانی در کنار ِ من
تا به دست‌های ِ انسان‌ها نگاه کنیم،
انسانی در کنارم، آینه‌ئی در کنارم
تا در او بخندم، تا در او بگریم...




خدایان نجات‌ام نمی‌دادند
پیوند ِ تُرد ِ تو نیز
نجات‌ام نداد

نه پیوند ِ تُرد ِ تو

 

 

نه چشم‌ها و نه پستان‌های‌ات

 

 

نه دست‌های‌ات



کنار ِ من قلب‌ات آینه‌ئی نبود
کنار ِ من قلب‌ات بشری نبود...

۱۳۳۴


منوچهر نوذری، درگذشت.(بی.بی.سی)

وی، که از چندی پیش در بیمارستان مدرس تهران بستری بود در روز چهارشنبه، 16 آذرماه، به علت بیماری ریوی وعفونت کلیوی درگذشته است.nozari

منوچهر نوذری در سال 1315 متولد شد و بیش از نیم قرن در عرصه های مختلف هنری فعالیت داشت.

منوچهر نوذری علاوه بر بازیگری از پیشکسوتان فن دوبله فیلم نیز به شمار می رفت و فعالیت هنری خود را در هفده سالگی با ورود به عرصه دوبله آغاز کرد.

او در سال 1335 خورشیدی (1956 میلادی) در رادیو نیز به فعالیت پرداخت و از سال 1338 به عنوان دستیار فنی فعالیت در سینما را آغاز کرد.

متن کامل خبر ...

شعر (علی جهانیان)

... و دکمه‌های دلم را دوباره وا کردم
و خاطرات تو را با شب آشنا کردمتردید
تو را به پشت درِ عقده‌های خود بردم
و سفره دلِ خود عاشقانه وا کردم
به ‌خود نهیب ‌زدم:«گوش آشنا اینجاست»
و خاطرات تو را یک‌به‌یک صدا کردم
عجیب در دل من آتشی مهیا شد
به روی آتش دل خویش را رها کردم
و خواندمت که:«تو را عاشقانه می‌خواهم»
و روی گفته صبورانه پابه‌پا کردم
جوابی از تو نیامد، دلم کمی لرزید ؛
نشستم و به دلم ناشیانه «ها» کردم
دوباره زمزمه کردم که:«دوستت دارم»
و پشت پاسخِ پلکت خدا خدا کردم
سکوت چشم تو در من هزار غوغا کرد
ولی دوباره دلم را به سینه جا کردم!
دو پلکِ ساکتِ چشمت پرید و خندیدی
و من به جشن شبم های و هو بپا کردم

...و زنگ‌زد و من‌از خواب خود پریدم، وای
«الو... سلام، شما؟!...» هی شما‌شما کردم
کسی جواب نداد ، این من و غزل تنها
و خط به خط همه شعر جا به جا کردم
...و دکمه‌های دلم را یکی یکی بستم
و کفشِ خواب عجولانه تا به تا کردم

                                   علی جهانیان ۵/۴/۸۱

شعر (شهیر کنعانی)

با چشمهای تشنه به باران رسیده ام

با بغض های خسته به طوفان رسیده ام

ذهنم پر از حکایت پس کوچه های توست

اما به انتهای خیابان رسیده ام

وقتی که نیستی نفسم را گرفته اند

این غصه های تازه به دوران رسیده ام

بعد از غم تو و غم بابا و آب و خاک

ای خاک بر سرم به غم نان رسیده ام

آری بخند بر لب من چون تو آگهی

نوزاده ام که تازه به پستان رسیده ام

تو در هوای باز رسیدی اگر ،بدان

من در هوای بسته زندان رسیده ام

یک عمر عاشقانه برایت غزل شدم

اینک ببین چگونه به هذیان رسیده ام

ای ابتدای خیس غزلهای عاشقی

آغاز کن مرا که به پایان رسیده ام

                                         شهیر کنعانی

پنهان، بهترین فیلم سال اروپا (برداشت از b.b.c.persian)

پنهان داستان دلهره ها و نا آرامی های یک مجری برنامه تلویزیون فرانسه است که با دریافت یک نوار ویدیو درمی یابد زمیشائیل هانکهندگی شخصی اش زیر نظر یک مزاحم کنجکاو قرار گرفته است.

این فیلم که محصول فرانسه، اتریش، آلمان و ایتالیاست، یک تریلر مرموز با ضرباهنگ تند است. پنهان توانست برای کسب این جایزه بر رقبای بزرگی همچون کودک برنده جشنواره فیلم کن چیره شود.

دانیل اوتوی فرانسوی که در این فیلم هنرنمایی کرده، برنده جایزه بهترین هنرپیشه شد و آقای هانکه اتریشی جایزه برترین کارگردان را نیز ربود.

این کارگردان اتریشی در ماه مه امسال نیز در کن برنده جایزه بهترین کارگردان شده بود.

یولیا ینچ، هنرپیشه آلمانی، بهترین بازیگر زن برگزیده شد و شون کانری اسکاتلندی جایزه یک عمر دستاورد هنری را به خانه برد.

این هنرپیشه ۷۵ ساله که بیش از نیم قرن در عرصه سینما حضور داشته، گفت که بسیار افتخار می کند این جایزه را برده است. وی این فرصت را برای ابراز گرایشهای ملی گرایانه خود و آرزو برای استقلال اسکاتلند از بریتانیا مغتنم شمرد. شون کانری

آقای کانری که در سال ۲۰۰۲ از دربار بریتانیا لقب ممتاز "سر" گرفته، در بیش از ۷۰ فیلم از جمله هفت فیلم جیمز باند هنرنمایی کرده است.

شب خوش و موفق باشی به کارگردانی جورج کلونی، ستاره هالیوود نیز بهترین فیلم غیراروپایی شناخته شد. آقای کلونی در این فیلم بازی کرده و در نگارش فیلمنامه آن نیز دست به قلم برده است.

جایزه بهترین فیلمنامه به هانی ابواسد و "برو بیر" برای فیلم اینک بهشت رسید. این فیلم گوشه ای از انگیزه مردان و زنان فلسطینی برای انجام حملات انتحاری علیه اهداف اسراییلی را نشان می دهد.

شعر (علی جهانیان)

شب دوباره رودر رو... یک نگاه با یک سیب
سهم من دو شب چشمت،سهم چشمها، یک سیب
من دوباره می خواندم یک غزل که مصراعش
از حضور قافیه «آ» ، تا ردیف با «یک سیب »
تا بیاد من مانده‌ ـ آن تعارف آخر ـ
سهم من همیشه سکوت ، قسمت شما یک سیب
له شدم خودت دیدی ، از جواب سنگینت
مثل آنچه می ماند از هجوم پا ، یک سیب
شاید از همان اول جاذبه شما بودید
من هم از همان اول تا به انتها ،یک سیب
بعد از آنکه سیب افتاد :«جاذبه» ولی شاید
هیچ کس نخواهد گفت :«واقعاٌ چرا یک سیب؟!»
جان توچه فرقی داشت، فکر کن دوباره بگو :
فرق سرنوشت از چیست یک انار تا یک سیب
انتهای محتومی است ،سهم عشق از آتش
تا که با خودش می‌برد سرنوشت را یک سیب
در مثل بیا و ببین سرنوشت یعنی چه :
یک خدا، بهشت، آتش، آدم و حوا یک سیب
باز هم همان قصه‌است، این تو و نگاه من
تو بهشت می‌خواهی، یک انار، یا یک سیب ؟!!!  

                                           علی جهانیان

                                                          ۲۰/۳/۱۳۸۱

استاد مرتضی ممیز در گذشت...(بی بی سی)

آن گونه که انجمن گرافیک ایران و خانواده آقای ممیز اعلام کرده اند، تشییع جنازه او قرار است بامداد دوشنبه (۲۸ نوامبر) از مقابل خانه‌ هنرمندان ایران صورت گیرد و گورستان خانوادگی وی در باغبان‌کلا، واقع در کردان کرج به عنوان محل دفن او اعلام شده است.

علت مرگ آقای ممیز که هنگام مرگ ۶۹ سال سن داشت، بیماری سرطان پروستات و عوارض ناشی از آن اعلام شده است و او دو روز پیش از مرگ به دنبال وخامت بیماری اش به بیمارستان انتقال یافته بود.

مرتضی ممیز دانش آموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و در مدرسه عالی هنرهای تزئینی پاریس نیز به تحصیل طراحی غرفه و ویترین و معماری داخلی پرداخته بود.

آثار طراحی و گرافیک مرتضی ممیز بیش از هنرمندان دیگر هم رشته او در ایران شهرت یافت و طراحی نشانهای بسیاری از مؤسسات مهم دولتی و تجاری از او بود و بسیاری از پوسترهای رویدادهای مختلف و پوسترهای تبلیغاتی تعداد زیادی از فیلمهای سینمایی مهم را طراحی کرده بود.

مرتضی ممیز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران که خود در آن تحصیل می کرد به تدریس پرداخت و از او با عنوان بنیانگذار رشته گرافیک در آموزش عالی ایران یاد می شود.

او همچنین از بنیانگذاران انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران بود.

در زمینه مطبوعات نیز وی نشریه ای با عنوان نشان را سردبیری می کرد و مدیریت هنری و طراح گرافیک نشریاتی همچون ایران آباد، کتاب هفته، فرهنگ کاوش نگین، فرهنگ و زندگی، رودکی، فصلنامه خاورمیانه، گفت‌ و گو و پیام امروز را در دست داشت و طراحی صحنه و لباس چهارده نمایش و دو فیلم سینمایی را انجام داده بود.

مرتضی ممیز سه فیلم کوتاه را نیز خود کارگردانی کرده بوده و تألیفاتی نیز به جای گذاشت که از جمله آنها می توان به کتابهای طراحی و نقاشی، طراحی روی جلد، طراحی اعلان و نشانه‌ ها، حرفهای تجربه و سایر مقالات اشاره کرد.

وی از چندین مؤسسه و جشنواره هنری بین المللی جوایزی دریافت کرده بود.

“شاعران عضو کمیسیون نام‌گذاری نیستند که از آنان نظرخواهی شود”

برگرفته از ایسنا :

با اظهار نظر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و تایید انتخاب روز درگذشت شهریار، تاریخ روز ملی شعر و ادب تغییر نمی‌کند.

او همچنین درباره‌ی اینکه تمامی شاعران و استادان دانشگاه که مورد پرسش قرار گرفته‌اند، بر انجام نشدن هرگونه نظرخواهی و مشورتی تاکید کرده‌اند، گفت: نام‌گذاری روز ملی شعر و ادب هم‌زمان با سالروز درگذشت شهریار، ‌در کمیسیون نام‌گذاری تصویب اولیه شد و بعد سلسله مراتب را طی کرد، اما شاعران عضو کمیسیون نیستند که از آنان نظرخواهی شود.

متن کامل خبر