بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

باز ... سلامی دوباره

 

شکوفه

سلام... 

دوستان عزیز. 

بعد از مدتها اومدم به خونه ی دلتنگیام با شریک عزیز زندگیم... 

کسی که موندنمو مدیونشم. 

نمی دونم بازم بگم منتظر غزل جدیدم باشین یا نه! 

اما اینبار با حضور همراه زندگیم شاید راهی جز نوشتن نداشته باشم. 

روزهاست که از شما بی خبرم. 

دوستان شبهای شعر بیرجند 

روح خدا (که خجالت مجالی برای پرسیدن حالش بهم نمیده) مجید اسطیری؛ رضا جعفری؛حجت خسروی؛محمدرضا غلامی؛ مهدی ذبیحی و ... 

از همتون به خاطر همه ی روزهای بی خبری عذر می خوام. 

راستی سال نو مبارک. 

نظرات 2 + ارسال نظر
با اجازه تون می نویسم هم خونه. سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:00 ب.ظ

هر شعری که شما را تکان ندهد، به آن گوش ندهید. هر شعری که شما را نخنداند و یا به گریه نیندازد، آن را دور بیندازید. هر نظمی که به شما یک یا چند چیز خوب تقدیم ننماید به آن اعتماد نکنید. تا شما را یک هیجان وحشی حرکت ندهد، بیهوده شعر نگویید. اول فکر کنید که چه چیزی سایق*شعر گفتن شماست. آیا کسی را دوست دارید؟ کسی را دشمن دارید؟ ....امتنان دارید؟ خبر تازه یا سرگذشت قشنگی به خاطر دارید؟ نکته ی حکیمانه وفلسفه ی خوش و دقیقی در نظر گرفته اید؟ چه چیزی ست که شما را و طبع شما را می خواهد به خود مشغول کرده وبه لباس یک یا چند شعر خودش را به مردم نشان دهد؟ هر چیزی که هست، بدون گزافه و با حقیقت و صدق به نظم در آورده، یا به نثر بنویسید. شاعر آن است که در وقت تولد شاعر باشد. به زور علم و تتبع نمی توان شعرگفت. کسی که از کودکی شاعر نیست و بالاخره کسی که هیجان و حس رقیق وعاطفه ی تکان دهنده ندارد، آن کس نمی تواند شاعر باشد. « ملک الشعرای بهار »
سایق: مورد علاقه، شایسته
سلام.
می خواهیم....اما کلمات یاری نمی کنند. ننوشتیم و قلم ها از ما دور شدند . از هیچ ننوشتیم و همه چیز را گم کردیم. به تک تک رویا هامان پشت کردیم و بار سنگین تولد خاطرات بهتر را به دوش کشیدیم. نوشته ها را از خود راندیم و مفهوم نانوشته ها را سکوت انگاشتیم. سهم صفحات سفید را فراموش کردیم و رنج بیت های خط خورده از یادمان رفت.
آری، بی شک گناه ماست که غزل هایی ناب، هنوز در التهاب آمدن می سوزند. چرا که از خاطر بردیم، ما به شعر هامان بیشتر از آب و نان محتاجیم.
مرد شاعر، همسر خوبم :
منتظرم. منتظر شعرهایی که بشه باهاشون خندید و گریه کرد. این بار اما نزدیکتر از همیشه. جایی که بشه غزل ها رو با تو نفس کشید.
دوستای خوب:
ممنونم که در نبودمون بودین. یه عالمه آرزوی خوب پیشکش همه ی شما که رخصت اومدن دادین. در پناه خدا...

دوستت شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:01 ق.ظ

سلام
داوری به اسمت در وبلاگش نظر داده در این آدرس:
http://www.turbulence.blogfa.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد