بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

شری راجنیش

 

rajnish

دیروز کتاب بشنو از این خموش نوشته « شری راجنیش » و ترجمه عبدالعلی براتی را می خواندم...

غیر از اینکه اولین چیزی که نظرم را جلب کرد نحوه ی ترجمه یا بهتر گفته باشم ویرایش بعد از ترجمه بود؛ چیز دیگری که مرا جلب خود کرد جملات کتاب بود...

جملاتی که اگرچه در بسیاری از نوشتارها با نام شعر آمده اند اما بیشتر سخنانی پند آموز و تا حدودی مشابه کتب تعلیمی مذهبی می نماید ...

جملاتی ساده و مکرر با نتیجه گیری هایی در متن کلام ...

در زیر جملاتی از همین کتاب را می خوانیم:

 

هیچکس دیگر نمی تواند بند اسارت از پایت بگسلد.

تو خود صیاد خودی ، چگونه می توانم آزادت کنم؟

تو عاشقی بر زنجیرهایت وآزادی از من می طلبی؟

چه خواهش عبثی!

تو خود عامل بدبختی ها و رنجهای خودی و  از من آزادی می طلبی؟

و تو همچنان همان بذرها می افشا نی ، به همان راه میروی ، همان آدم گذشته ای ،

و همان گیاهان را باغبانی ، که می تواند تو را نجات دهد؟

چرا کسی باید تو را ناجی باشد؟

آزادی تو مسئو لیت من نیست ،

من در آنچه که هستی ، نقشی نداشته ام،

تنها تو! تنها تویی که خود را به این روز انداخته ای!


زندگینامه کوتاه «شری راجنیش»

 

 

سیمای سه نویسنده ...(نگاهی به جوایز نوبل).بخش اول

post
بخش اول
برگزیدگان جایزه نوبل ادبیات در شکل دهى و جریان سازى ادبیات جهان تاثیر بسزایى داشته اند. در ایران تاکنون ترجمه برخى از آثار نویسندگانى از این دست تصویرى هرچند اندک از این ادبیات ارائه داده است.انتشارات آمیتیس سعى دارد در مجموعه اى چندجلدى زندگى و آثار داستان نویسان برنده جایزه نوبل را (که از ابتداى قرن بیستم شکل گرفت) معرفى کند.جلد نخست این مجموعه به زندگى و آثار نویسندگانى چون وى  اس  نایپول، نادین گوردیمر و گابریل گارسیا مارکز مى پردازد.در جلد نخست مجموعه «برگزیدگان نوبل ادبیات» ۱۵ داستان کوتاه از این نویسندگان انتخاب شده که تا حدى گویاى سبک و هویت کلى آثار نویسنده است.«شکى نیست که هر نویسنده اى حرف هاى مهمى براى گفتن دارد و شاید بهترین فرصت براى بازگویى آن تریبونى باشد به اهمیت نوبل و گوشى به اندازه خیل عظیمى از مردم دنیا که دست کم یک بار به خاطر جایزه نوبل به صحبت هاى او گوش بسپارند.» (از مقدمه کتاب)در این کتاب علاوه بر زندگینامه و آثار نویسندگان برنده نوبل گزیده اى از سخنرانى برگزیدگان در مراسم اهداى جایزه نوبل نیز به چاپ رسیده است. «سروید یا دار سوراجپراساد نایپول» نویسنده هندى تبار در هفدهم آگوست ۱۹۳۲ در ترینیداد به دنیا آمده و هم اکنون در انگلستان اقامت دارد. او از نوادگان کارگرانى است که با کشتى از هند آورده شده بودند. شیوه تربیتى اش او را با محرومیت هاى بسیارى آشنا کرد و بورسیه دانشگاه آکسفورد او را مجدد به کشورش بازگرداند.
در نخستین آثار نایپول با وجود زندگى پرمرارتش روحیه شادى جریان دارد. این روحیه شاد هنوز در سایه  حس سیاه تراژدى آثارش دیده مى شود.نایپول از برده دارى، انقلاب، پارتیزان ها، سیاستمداران فاسد، فقرا و مظلومین مى نویسد. او راوى خشمى است که ریشه در جوامع امروز دارد. وى  اس  نایپول انسان تنهایى است و در روستا زندگى مى کند. داستان زندگى اش غم انگیز اما آثارش فوق العاده هستند.
وى  اس نایپول در سال ۱۹۹۳م. جایزه ادبى انگلیس را به دست آورد. «عصر تاریکى»، «هندوستان تمدن مجروح»، «نامه»، «خیابان میگوئل» برنده جایزه سامرست موام، «خانه آقاى بیسواس»، «آقاى استون و همراهان شوالیه» برنده جایزه دبلیو اچ اسمیت و «در کشورى آزاد» برنده جایزه بوکر و... از کتاب هایى است که او تاکنون منتشر کرده است.در این مجموعه، داستان هاى «عمه من دندون طلا»، «بخت آزمایى»، «داستان کریسمس» از نایپول آورده شده است. «من نویسنده شهودى  اى بودم در گذشته این طور بودم و هنوز هم هستم، حالا که دیگر به انتها رسیده ام هیچگاه نقشه اى نداشتم. از هیچ نظامى پیروى نکرده ام. شهودى کار کردم و هربار هدفم نوشتن کتاب بود، خلق اثرى که ساده و جالب باشد...» (از متن سخنرانى وى اس نایپول در مراسم اهداى جایزه نوبل)
نایپول در «عمه من دندون طلا» یکى از داستان هاى این مجموعه تردید انسان و تاثیر دیدگاه هاى دیگران بر انسان را نشان مى دهد. شخصیت داستان زنى است با مذهب هندوى ارتدوکس که در پى خواندن رساله اى در مورد دین مسیحیت دچار تردید مى شود. بنابر این گزارش دوگانگى مذهبى او روز به روز بیشتر مى شود تا اینکه روزى صلیبى به گردنش مى آویزد. او کم کم به مسیحیت معتاد مى شود و تمثال هایى از این دین را به خانه مى آورد اما مرگ همسرش دوباره او را به تردید مى کشاند تا جایى که خود را مقصر بیمارى و مرگ او مى داند.در این داستان رفتارهاى متناقض دیگران در شرایط مختلف نیز به تردید او دامن مى زند و او نشانه هاى مذهب جدیدش را از خانه پاک مى کند. نایپول این داستان را با زبانى ساده و عباراتى ساده تر بیان مى کند. عباراتى که ایدئولوژى و افکار شخصیت داستان (عمه من دندون طلا)؛ را نشان مى دهد. «... اندکى پس از ازدواجش دندان هاى سالمش را کشید و جاى آن دندان طلا گذاشت تا به همه بفهماند شوهرش آدم پولدارى است.»«بچه نداشتن بیشتر از چاقى او را پریشان کرده بود و دعا مى کرد طلسمش باطل شود» و «در کلیسا شمعى برداشت و زیر لب به زبان هندوستانى دعایى زمزمه کرد... شمع را در کشوى کمدش پنهان کرد... شمع را پنهانى مقابل تصاویر هندویش روشن کرد و براى مضاعف شدن اثربخشى دعاهایش به تقلید از آنها پرداخت.» این جملات بخش هایى از داستان «عمه من دندون طلا» است که نشان مى دهد شخصیت داستان فردى خرافاتى است و نشانه ها و ظواهر دین بیش از هدف دیندارى و عبادت برایش اهمیت دارد. «نادین گوردیمر» از دیگر نویسندگانى است که در سال ۱۹۹۱م جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده است. «گوردیمر» متولد بیستم نوامبر ۱۹۲۳م در اسپرینگز آفریقاى جنوبى است. او تمام عمر خود را در آفریقاى جنوبى به سر برده و هنوز هم همان جا زندگى مى کند. آثار عمده گوردیمر عبارت است از: «ده رمان»، «محافظه کار»، «دختر ساندویچى»، «آدم هاى جولاى»، «ورزش طبیعت»، «داستان پرم» و آخرین اثرش به نام «کسى مرا همراهى نمى کند.»