ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دوباره بوی تو دار د هوای آبادی
شکسته گرچه صدایت نیای آبادی
هنوز فرصت صد شانه باز می جوید
برای دل دل باران هوای آبادی
هنوز طعم گس نارسیده می دادند
یلان جنگ و جنون؛ بچه های آبادی
که دست شوم تبر بر زمین فرود آمد
و دشت واقعه شد کربلای آبادی
شکست پشت بلندت و درد جاری شد
ز پانصد و نود و هشت جای آبادی
و از تمام زمین بانگ مرگ بر می خواست
ز پانصد و نود و هشت نای آبادی
که پانصد و نود و هشت مین سر در خاک
که پانصد و نود و هشت پای آبادی
و نخلهای بلند شهامتت گم شد
کسی نگفته چرا؟ در کجای آبادی؟
«تمام شد؟» ؛ نه هنوز ابتدای ویرانی است
درون خانه بمان کد خدای آبادی.
(علی جهانیان ۰۲/۲/۱۳۸۶)
سلام سلام سلام
اینقدر از برگشتنت خوشحالم که ...
راست گفتی غم بهانه ای بود که شادی را به خاطر بسپاری.
همیشه تو خاطرم میمو نی چه شاد باشی و چه غمگین
خدا به همرات به پاس روشنای همدلی هات
گل در برو می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میار ید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
تمام است تمام است....
فقط.............هیچی ...فقط همین
عالی بود
هر چیز با روحش زنده است جز خدا
زیرا که روحش نمی شناسد عشق را
و او یعنی عاشق ترین عاشق ها
سلام خیلی خوشحال شدم که دوباره ازت شعری خوندم
همون علی همیشگی
امیدوارم وقتی بشه که جدی تر برات بنویسم
موفق باشی
سلام
از ماست که بر ماست(از دوغ که بر دوغ)
تو این دنیا از هر چیزی به هر چیزی امکان داره(از پنیر که بر پنیر)
به روزم سر بزن
سلام علی جان . عالی بود . بی تعارف . تبریک میگم . واقعا از خوندنش خوشحال شدم و لذت بردم . درمورد جنگ کمتر غزلی خوندم به این زیبایی ...
سلام من شاعره ی شهر شیطنت های کودکانه ام
و تو زندانبان بیرحم خنده های عاشقانه ام
سلام
مثل چراغ!!! روشنم با:
؟*حذف پست قبلی
*؟پلوتیکی که شکست خورد
آلف:آیا پس از غزل باز هم غزل است؟!
ب:پساغزل؟؟!
ج:به شعر نیستم اما...
م ن ت ظ ر م
یا علی
سلام داداش گلم..
خوبی؟! آقا ما خیلی چاکریما!
خیلی عالی بود .دمت گرم . واقعا لذت بردم.
راستی علی جان آیدیم رو برات میذارم. شما هم اگه لطف کنی ممنون میشم
masoud_rad_1024
به همه سلام برسون..
سلام
بعد از کلی مثلا به روز شده ایم .خدا به خیر کند!
دارم از چاله می کشم بیرون/بدنم را به چاه...نه نگذار
مه گرفته تمام فاصله را ماه من!/ پس بتاب وقتی که-
لامپها بی دلیل می کورند(!)-نه ببخشید کورتر شده اند-
و تصادف دوباره /نزدیک است بروم توی خواب وقتی که
منتظر نقدتان هستم/یا علی
جالب بود هوای آبادی.
منتظر دیدار هستم
دوباره سلام
شعر بسیار به غزل امروز نزدیک است ،شاید به نوعی حال و هوای غزلهای عاشقانه را داشته باشد تا غزلهای سیاسی که به زور درد اجتماعی را در خودشان میخواهند هضم کنند.در عین حال به نظر نمیرسد تحت یک پرستیژ روشنفکری هم این غلیان احساسات نمود پیدا کرده باشد.
شاید تحت تاثیر یک فیلم ویا یک خاطره ی نقل شده این غزل شکل گرفته تا که در اثر تقابل با یک واقعیت شخصی در عین حال ایجاد یک عبارت کلیدی در جای جای شعر برای بازی با کلمات و اطناب کلام نیز نمیباشد
ارادتمند
دیدن مطالب قبل از ارائه در وبلاگ یک کار بد است .
سلام داداشی
بعد از یک ماه و یک روز بلاخره به روز شدم! با دو تا غزل که یکی مذهبی و قدیمیه برات هم خوندمش قبلا و دیگری نوتر..
منتظر حضور گرم و نقد و نظر ارزشمندتتان خواهم بود...
در پناه باران...[گل]
میان کوچه نفس های مرد می لرزید
میان خون و عرق های سرد می لرزید
سلام علی عزیز
به شعر نیستم
ولی پس از مدتها نا نوشته ها به روز شد
با خبر های خوب و بد
منتظر دست گرمت هستم
می بینمت
واستره آوارد
سلام
۵۹۸ تا قشنگ بود.
هنوز می شنوم ته صدای آبادی
تمام روح و دل و جان فدای آبادی
مؤفق باشی.
xxxxxxxx______xxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxx___xxxxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxxxx_xxxxxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxxxxx_xxxxxxxxxxxxx
____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
______xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_________xxxxxxxxxxxxxxxxxx
___________xxxxxxxxxxxxx
_____________xxxxxxxxx
______________xxxxxx
_______________xxxx
_______________xxx
______________xx
_____________x
___________x
________xx
______xxx
_____xxxx
___xxxxxx
___xxxxxxx
____xxxxxxxx
______xxxxxxxx
________xxxxxxxx
_________xxxxxxx
_________xxxxxxx
________xxxxxx
_____xxxxxxx
____xxxxxx
___xxxxx
__xxxx
_xxx
_xx
درود دوست عزیز
وبلاگ خانه شعر شهرستان درگز افتتاح شد
منتظر نظرات و پیشنهادات کارآمد حضرت عالی هستیم
پاینده و پویا باشی
در صورت تمایل به تبادل لینک اطلاع بده
منتظر حضور سبزتون میمونیم
بدرود تا درودی دیگر
http://baham1.blogfa.com
با سلام خدمت آقای علی جهانیان من یوسف بهمن هستم
و در وب وبلاگی دارم به نام خواب خوش خطی
با وب شما از طریق یکی از دوستان مشترکمان
آقای امید فرقانی آشنا شدم
که شما را به من معرفی کردند . امیدوارم حضور شما در وبلاگ من فرصت نقدی باشد که مرا در ادامه کارهایم یاری کند
منتظر شما می مانم
قلمت پایدار و بدرود
سلام.مثل همیشه قشنگ و پر احساس.راستی داستانک هاتون هم قشنگ بودن .ولی مدتیه ازشون خبری نیست.برای شعرا و داستانک های قشنگتون منتظر می مونم.
یک کاروان ارادت-----
سلام علی جان
هیچی! فقط خواستم یادآوری کنم که دوست دارم...
سلام علی جان
چرا باید در بیان احساس خالصانه وبی ضرر مان دل مان بلرزد؟
تا کنار رفتن پرده های شک:
به کانون هنر مندان نخواهم رفت ومشتاق دیدن هنر مندان بی کانون خواهم ماند .
شاعری هنر نیست درد سر است مگر اینکه به دیکته ها متعهد باشی.
سلام مهندس
به شبم با یک کار قدیمی
نه من تاب تبانی دارم و نه دوستان روشنم
کانون هنرمندان برای من تاریخ مصرف گذشته است.
ذر سوت و کور ریل زمان ایستاده ام
تاریک و روشن از هیجان ایستاده ام
...
در گرگ و میش مبهم تردید،تا هنوز
بین یقین و شک و گمان ایستاه ام