ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
شبی دیگر از خاطراتم گذر کن ...
کمی با من...اما نه! با خود خطر کن
دگر کوچه طعم حضورت ندارد
در این شام حسرت ز نایش گذر کن
غریبی که حتی تنش موطنش نیست
منم، فرصتم را غریبانه تر کن
در این سالیان غزلکش نباید
بمیرم؛ به مرداب شعرم سفر کن!
به مردابی از شک و تردید و حسرت
کمی مهلت مرگ را بیشتر کن
عزیزم ! از آغوش خود می گریزی؟
بیا مادر شعر را بارور کن .
***
در این فرصت مانده، بر من بباران
و آغوش پرخواهش کوچه تر کن
من عمری به پای نگاهت شکستم
شبی را به پایم در این خانه سر کن.
(علی جهانیان ۳۰/۱/۱۳۸۵)
سلام علی عزیز به ما سر نمیزنی :
به جان پیر خرابات و حق صحبت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او
بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است
بیار باده که مستظهرم به همت او
چراغ صاعقه ی آن شهاب روشن باد
که زد به خرمن من آتش محبت او
برآستانه ی می خانه گر سری بینی
مزن به پای که معلوم نیست نیت او
بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب
نوید داد که عام است فیض رحمت او
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که نیست معصیت و زهد بی مشیت او
سلام علی آقا..........
تا دلی آتش نگیرد حرف جان سوز نگوید
تا کسی عاشق نباشد حرف معشوق نگوید
تا خدا چیزی نخواهد حق مخلوق نباشد
تا سخن در دل نشیند حرف مربوط که گوید.........
هر جا هستید خوش و سر زنده باشید.....
به قول بچه تهرونی ها قربانت بای.......
ممنون......
تبریک میگم آقای جهانیان
سکوت هنرمندی مثل شما نه فقط برای خودتون بلکه برای همه ی دوستداران شعر ناب دغدغه ی بزرگی بود .
امیدوارم کلامتون همیشه ادامه داشته باشه
و...
شعر بسیار زیبائیه
درست مثل بقیه ی آثارتون
سلام.آقای جهانیان هفته قبل در مراسم عصر شعری شرکت کرده بودم در دانشکده مون دبیر انجمن شعر دانشگاه که اومده بود دوتا شعر خیلی قشنگ خوند و بعدش گفت شعر گفتن خیلی اسونه چون همه ما احساس داریم و... ولی شعرای بزرگان که هیچ، من شعرای شما رو هم که می خونم مطمئن میشم که هرگز شاعر نخواهم شد!!!
موفق باشید همیشه
سلام. بقدری شعراتون قشنگه که دلم نمیاد اینجا چیزی بنویسم. موفق باشید مثل همیشه