ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
۱
منتظر .
حراج می کنم ثانیه هایم را
تا شاید نگاه بخرم
از دکان چشمانت.
ای کاش می دانستم
رفته ای
یا
هنوز نیامده ای.
دی ۸۴
۲
زندگی زشت تر از آن است که
با نقاب بهار زیبا
وتلخ تر از آن است که
با لبخند تو شیرین شود.
شکوفه بزن
بخند ...
می خواهم بمیرم.
آذز ۸۴
۳
با تو
باران تند را به چتر دعوت نمی کنم.
عشق
خود سرپناهی ست.
دی ۸۴
۴
در تو زیستن
بی تو مردن ...
فرقی نمی کند
"خویش" را نمی بینم.
دی ۸۴
۵
با هزار لبخند شیرین هم
به بالایت نمی رسم
"برج زهر مار"!
آذر ۸۴
۶
خواب.
گل ها
پژمرده روی میز
ساعت دیواری
عبور کرده بی خیال
از ساعت قرار.
می دانم
دیگر دیر شده ...
دی ۸۴
۷
(به علیرضا فارسانی)
گلدان
کنار
باغچه،
حسرت به "دوستی"
رشک بر "تنهایی" .
بهمن ۸۴
۸
مهمانی خوبی بود.
اتفاقی نیفتاد.
همه رفتند.
بهمن ۸۴
۹
(به علیرضا فارسانی)
نه!
خبری نیست!!
زمان آبستن تکرار است...
و قلب
بیهوده شتاب می گیرد.
زندگی
حادثه ای ناگزیر
و مرگ
اتفاق ناچیزی ست.
گویی
هیچ گاه
هیچ کجا
هیچ خبری نبوده.
۱۸/بهمن/۸۴
خاناپشتان
۱۰
وای بر جنگل
وقتی جنگلبان - مست -
کبریت روشن می کند.
۱/ اردیبهشت/۸۵
مهدی عزیز
بسیار ممنونم از اینکه بیتوته ام را با نوشته هات زینت دادی...
بسیار زیباست
باور کن
لذت بردم
منتظر بقیه ی کارات هستم
علی
وقتی زمان صحبت کردن درباره شعر می رسه مثل همیشه من هیچ چیزی برای گفتن ندارم!!! البته به جز احساسی که بهم دست داد وقت خوندن این شعرا. غم بر شادی می چربید خیلی شدید ولی یکی که حس خیلی زیبایی داشت این بود:
با تو
باران تند را به چتر دعوت نمی کنم.
عشق
خود سرپناهی ست
امیدوارم دوستتون به همراه خودتون همیشه موفق باشه!
درود
افسوس و صد افسوس که این جنگلبان ما مست نیست و گاهی کبریت رو به بازی ......
شاد زی
سلام
مثل همیشه ناب و نمونه
موفق بمونی مرد خاکستری لحظه های بی رنگم
بای