بیتوته

شعر و ادب

بیتوته

شعر و ادب

دفتر نظارت بر آثار احمد شاملو در تهران آغاز بکار کرد...(هفتان)

shamloo
در آستانه‌‏ی هشتادمین سال تولد" احمد شاملو" , شاعر , مترجم, محقق و روزنامه نگار معاصر , دفتر نظارت بر حفظ ونشر آثار" احمد شاملو" از هفته‌‏ی آینده در تهران آغاز به کار خواهد کرد .
به گزارش گروه فرهنگ و اندیشه ایلنا , فرزند ارشد احمد شاملو با اعلام این خبر افزود‌‏: دفتر نظارت بر آثار" احمد شاملو" , در راستای ساماندهی به روند تجدید چاپ آثار منتشره و نیز آمایش آثار منتشر نشده جهت انتشار , همسو با خانه‌‏ی" شاملو "با سرپرستی خانم "آیدا شاملو" در کرج , به طور مستمر در تهران فعال می شود .
"سیاوش شاملو" اظهار داشت‌‏: قریب به 150 عنوان اثر از" احمد شاملو" به جای مانده است که مطابق با آخرین تصحیح های او در اختیار علاقه مندان قرار می‌‏گیرد.
وی با تاکید بر آغازی نو در جهت ارایه‌‏ی هر چه دقیقتر آثار " ا. بامداد" گفت : خانه‌‏ی" شاملو" نیز در آینده‌‏ی نزدیک , فهرست کاملی را از آثار "احمد شاملو" و نیز آثار دیگران درباره‌‏ی وی , در اختیار مشتاقان قرار خواهد داد .
وی برگزاری جلسات شعر خوانی , اهدای جایزه‌‏ی شعر "شاملو" و انتشار یک نشریه فرهنگی , ادبی را جزو فعالیت های آتی دفتر نظارت بر حفظ و نشر آثار "احمد شاملو" ذکر و اضافه کرد‌ ‏: برای نیل به کلیه‌‏ی اهداف یاد شده و اجرای برنامه‌‏های این دفتر , از دوستانی که علاقه مند به همکاری باشند , استقبال خواهد شد .
"سیاوش شاملو" در پایان صندوق 7561- 15875 و نیز نشانی الکترونیکی SHAMLOU.OFFICE@GMAIL.COM را پاسخگوی دوستداران شعر و ادبیات اعلام کرد .

سیمای سه نویسنده ...(نگاهی به جوایز نوبل).بخش اول

post
بخش اول
برگزیدگان جایزه نوبل ادبیات در شکل دهى و جریان سازى ادبیات جهان تاثیر بسزایى داشته اند. در ایران تاکنون ترجمه برخى از آثار نویسندگانى از این دست تصویرى هرچند اندک از این ادبیات ارائه داده است.انتشارات آمیتیس سعى دارد در مجموعه اى چندجلدى زندگى و آثار داستان نویسان برنده جایزه نوبل را (که از ابتداى قرن بیستم شکل گرفت) معرفى کند.جلد نخست این مجموعه به زندگى و آثار نویسندگانى چون وى  اس  نایپول، نادین گوردیمر و گابریل گارسیا مارکز مى پردازد.در جلد نخست مجموعه «برگزیدگان نوبل ادبیات» ۱۵ داستان کوتاه از این نویسندگان انتخاب شده که تا حدى گویاى سبک و هویت کلى آثار نویسنده است.«شکى نیست که هر نویسنده اى حرف هاى مهمى براى گفتن دارد و شاید بهترین فرصت براى بازگویى آن تریبونى باشد به اهمیت نوبل و گوشى به اندازه خیل عظیمى از مردم دنیا که دست کم یک بار به خاطر جایزه نوبل به صحبت هاى او گوش بسپارند.» (از مقدمه کتاب)در این کتاب علاوه بر زندگینامه و آثار نویسندگان برنده نوبل گزیده اى از سخنرانى برگزیدگان در مراسم اهداى جایزه نوبل نیز به چاپ رسیده است. «سروید یا دار سوراجپراساد نایپول» نویسنده هندى تبار در هفدهم آگوست ۱۹۳۲ در ترینیداد به دنیا آمده و هم اکنون در انگلستان اقامت دارد. او از نوادگان کارگرانى است که با کشتى از هند آورده شده بودند. شیوه تربیتى اش او را با محرومیت هاى بسیارى آشنا کرد و بورسیه دانشگاه آکسفورد او را مجدد به کشورش بازگرداند.
در نخستین آثار نایپول با وجود زندگى پرمرارتش روحیه شادى جریان دارد. این روحیه شاد هنوز در سایه  حس سیاه تراژدى آثارش دیده مى شود.نایپول از برده دارى، انقلاب، پارتیزان ها، سیاستمداران فاسد، فقرا و مظلومین مى نویسد. او راوى خشمى است که ریشه در جوامع امروز دارد. وى  اس  نایپول انسان تنهایى است و در روستا زندگى مى کند. داستان زندگى اش غم انگیز اما آثارش فوق العاده هستند.
وى  اس نایپول در سال ۱۹۹۳م. جایزه ادبى انگلیس را به دست آورد. «عصر تاریکى»، «هندوستان تمدن مجروح»، «نامه»، «خیابان میگوئل» برنده جایزه سامرست موام، «خانه آقاى بیسواس»، «آقاى استون و همراهان شوالیه» برنده جایزه دبلیو اچ اسمیت و «در کشورى آزاد» برنده جایزه بوکر و... از کتاب هایى است که او تاکنون منتشر کرده است.در این مجموعه، داستان هاى «عمه من دندون طلا»، «بخت آزمایى»، «داستان کریسمس» از نایپول آورده شده است. «من نویسنده شهودى  اى بودم در گذشته این طور بودم و هنوز هم هستم، حالا که دیگر به انتها رسیده ام هیچگاه نقشه اى نداشتم. از هیچ نظامى پیروى نکرده ام. شهودى کار کردم و هربار هدفم نوشتن کتاب بود، خلق اثرى که ساده و جالب باشد...» (از متن سخنرانى وى اس نایپول در مراسم اهداى جایزه نوبل)
نایپول در «عمه من دندون طلا» یکى از داستان هاى این مجموعه تردید انسان و تاثیر دیدگاه هاى دیگران بر انسان را نشان مى دهد. شخصیت داستان زنى است با مذهب هندوى ارتدوکس که در پى خواندن رساله اى در مورد دین مسیحیت دچار تردید مى شود. بنابر این گزارش دوگانگى مذهبى او روز به روز بیشتر مى شود تا اینکه روزى صلیبى به گردنش مى آویزد. او کم کم به مسیحیت معتاد مى شود و تمثال هایى از این دین را به خانه مى آورد اما مرگ همسرش دوباره او را به تردید مى کشاند تا جایى که خود را مقصر بیمارى و مرگ او مى داند.در این داستان رفتارهاى متناقض دیگران در شرایط مختلف نیز به تردید او دامن مى زند و او نشانه هاى مذهب جدیدش را از خانه پاک مى کند. نایپول این داستان را با زبانى ساده و عباراتى ساده تر بیان مى کند. عباراتى که ایدئولوژى و افکار شخصیت داستان (عمه من دندون طلا)؛ را نشان مى دهد. «... اندکى پس از ازدواجش دندان هاى سالمش را کشید و جاى آن دندان طلا گذاشت تا به همه بفهماند شوهرش آدم پولدارى است.»«بچه نداشتن بیشتر از چاقى او را پریشان کرده بود و دعا مى کرد طلسمش باطل شود» و «در کلیسا شمعى برداشت و زیر لب به زبان هندوستانى دعایى زمزمه کرد... شمع را در کشوى کمدش پنهان کرد... شمع را پنهانى مقابل تصاویر هندویش روشن کرد و براى مضاعف شدن اثربخشى دعاهایش به تقلید از آنها پرداخت.» این جملات بخش هایى از داستان «عمه من دندون طلا» است که نشان مى دهد شخصیت داستان فردى خرافاتى است و نشانه ها و ظواهر دین بیش از هدف دیندارى و عبادت برایش اهمیت دارد. «نادین گوردیمر» از دیگر نویسندگانى است که در سال ۱۹۹۱م جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده است. «گوردیمر» متولد بیستم نوامبر ۱۹۲۳م در اسپرینگز آفریقاى جنوبى است. او تمام عمر خود را در آفریقاى جنوبى به سر برده و هنوز هم همان جا زندگى مى کند. آثار عمده گوردیمر عبارت است از: «ده رمان»، «محافظه کار»، «دختر ساندویچى»، «آدم هاى جولاى»، «ورزش طبیعت»، «داستان پرم» و آخرین اثرش به نام «کسى مرا همراهى نمى کند.»

کوه سرگردان در راه

daneshvar


این مردم نمى توانند آبستراکسیون را بفهمند.مثلاً آقاى محصص تابلوهایى دارد که گاه خود من در درک آنها مشکل دارم و گاه به سختى آن را مى فهمم پس مردم عادى چه کنند. پدر من درآمد تا بتوانم به این نثر ساده دست پیدا کنم. ما در دوره دکتراى ادبیات در دانشگاه تهران با اصول استادى مانند فروزان فر روبه رو بودیم که مى گفت اگر وصاف را مى خوانید باید نمونه نثرى مانند آن بنویسید و یا بیهقى را باید به سبک خود او بنویسید (جالب اینکه نثر بیهقى بسیار ساده است و همین هم باعث زیبایى تاریخ او شده است) بنابراین من با توجه به این تجربیات فکر نمى کنم ملت ایران بتواند با فرم هاى انتزاعى خو بگیرد. البته من این فرم ها را رد نمى کنم و هر کس مى تواند سلیقه و اصول خودش را داشته باشد. اما در همان نقاشى مثلاً به این کار پروانه اعتمادى نگاه کن (خانم دانشور به تابلوى پروانه اعتمادى که بر دیوار است اشاره مى کند) دقیقاً به نقاشى سنتى ایرانى نظر دارد. خطوط در این نقاشى به مانند هنر اسلامى دایره وار هستند که اشاره به سیطره خداوند بر محیط دارند. این کار و نمونه این آثار را همه مى فهمند و دوست دارند... بنابراین من انتزاع را در ایران قبول نمى کنم. من که فقط براى نخبگان نمى نویسم براى همه مى نویسم. سووشون خیلى نثر ساده اى دارد، اما هنوز بعد از ۳۶ سال از چاپ اول آن منتشر مى شود و خوانده مى شود و به راحتى به ۱۷ زبان ترجمه شده است. در ضمن این را هم بگویم من در خارج از ایران بسیار شناخته شده تر هستم و تمام آثارم به چند زبان بارها ترجمه شده اند. بنابراین وظیفه من به عنوان نویسنده ایرانى جذب توده مردم است و وقتى این مردم درک مناسبى پیدا کردند، مى توانند به سراغ کارهاى انتزاعى هم بروند. دقت کن نیما هم در شعر نو واقع گرا است و وقتى مى گوید خانه ام ابرى ست یک روستایى هم آن را مى فهمد و لمس مى کند.
ادامه مطلب را
از اینجا بخوانید...

احمد رضا احمدی و بیماری...(نقل از خبرگزاری میراث فرهنگی)

ahmad reza ahmadi


سایت کتاب_گروه خبر_ بهروز واثقی:«به جوان ها بگویید سیگار نکشند.» این جمله خوبی برای شروع یک خبر نیست ولی وقتی احمدرضا احمدی با آن صدای خسته و تن بیمار ، آزرده از قلبی که سر ناسازگاری گذاشته است این جملات را بر زبان می آورد پیش از هر چیز آدم را وادار می کند تا از او بپرسد: راستی حالتان چطور است آقای احمدی؟
آقای احمدی حال چندان خوبی ندارد: «:تحت نظر دو نفر از متخصصین قلب هستم. اگرچه این روز ها بهترم ولی دارو هایی که مصرف می کنم سستی و ناامیدی وحشتناکی به همراه می آورد که توان کار کردن را از من سلب کرده است.»
با این همه در این روزهای تلخ بیماری هنوز هم انگار چیزهای خوبی برای اندیشیدن پیدا می شود. مثلا همین مستند ناصر صفاریان از او که روز گذشته در خانه هنرمندان اکران شد:« «خوشحالم که به یاد من بودند. این اثر، فردا مدرک مستندی از زندگی من است. در این شرایط که کسی به شعر فکر نمی کند او، ناصر صفاریان، دو سال عمر، وقت و پولش را روی این کار گذاشته است و من از او تشکر می کنم.»
لوح فشرده این فیلم با نام «وقت خوب مصائب» به همراه مصاحبه هایی با چهره های شناخته شده در مورد زندگی و آثار احمدی منتشر شده است.
عباس کیارستمی، عزت الله انتظامی، داوود رشیدی، عمران صلاحی، مجید انتظامی، ژاله علو، عزت الله فولادوند، آیدین آغداشلو، فرح اصولی رخشان بنی اعتماد، خسرو خورشیدی، هوشنگ کامکار، مسعود کیمیایی و شهره حیدری، همسر احمد رضا احمدی از شخصیت هایی هستند که دیدگاه خود را در مورد این شاعر ونویسنده با سابقه ابراز داشته اند.
صفاریان پیش از این زندگی و آثار فروغ فرخزاد را در قالب کتاب «آیه های آه» و فیلم «سرد سبز» منتشر کرده است.
او با وجود بیماری هنوز هم پرکار است چرا که انتشارات شباویز اخیرا دو مجموعه شعر کودکان سروده احمدرضا احمدی را به چاپ رسانده است. «باران باران بارید» با تصویر گری علی مفاخری و «روزی که مهری بی پایان بود» با نقاشی شراره خسروانی عنوان این مجموعه ها هستند.
او این روزها با وجود کسالت سرگرم10 مجموعه کتاب برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و انتشارات های فرهنگ گستر، زیتون و شباویز است. هر چند نام هیچ کدام آنها را به خاطر نمی آورد.
از او همچنین کتاب «قافیه در باد گم می شود» هم توسط نشر باغ تجدید چاپ شده است.
احمدرضا احمدی کار شاعری را از دهه 40 آغاز کرده است و حضور پررنگ خود را تا دهه 50، به بهترین صورت به نمایش گذاشت.

اعلام برگزیدگان شبهای شهریور...

shere javan
برگزیدگان پنجمین دوره کنگره سراسری شعر "شب های شهریور" معرفی شدند.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و اندیشه ایلنا ،هیات داوران "شب های شهریور" از میان شرکت کنندگان، 100 شاعر را به عنوان بر گزیدگان این جشنواره در دو بخش سنتی و نو مورد تقدیر قرار دادند.
نفرات اول در بخش شعر نو با موضوع آزاد:
1- ابراهیم کمکی
2- زهرا شیر علی
3- سید الیاس علوی (افغانستان )
4- علیرضا طالبی
5- عباس بیک محمدی
6- سید محمد امیر جعفری
7- آرش شفاهی
8-مجید شفیعی
9- فرزاد سالک نیا
10- صبا نخجوانی
نفرات اول برگزیده در بخش شعرکلاسیک:
1- کورش کیانی
2- مهدی احمدی زمانی
3- عبد محمد نوری
4- سیامک بهرام پرور
5- صدیقه سادات بهشتیان
6- ناصر رزم جو
7- امیر مهدی نژاد
8- جواد کلیدری
9- عباس رضایی موسیان
10- سید مهرداد افضلی
برگزیدگان دوم شعر نو:
1- حسین تولایی
2- سامان بختیاری
3- جلیل الیاسی
4- ابوالقاسم تقوایی
5- فریده دهداران
6- عطیه علی نقی
7- فاطمه آتشی
8- طبیبه نیکو
9- سینا علی محمدی
10- الهام لایقی
11- ناما جعفری
12- سید ناظم الدین قائم مقامی
13- فاطمه گیلانی
14- حسین ری شهری
15- مزدا شاهانی
16- سارا باستانی
17 - کبری احمدیان
18- سمیه مرادی
19- ابراهیم نوری
20- کبری بابایی
21- محمد جهان تیغ
22- مهکامه رشیدیان
23- حمید ناظری
24- مهدی مظفری ساوجی
25- مجید کوهکن
26- سمیرا نوروزی
27- احسان هاشمی
نفرات دوم بخش شعر سنتی:
1- ایلشن جلاسی
2- سمیه قبادی
3- جعفر عسگری
4- نجمه زارع
5- محمد سرایی
6- محمد مهدی سیار
7- حمیده رضایی
8- کبری موسوی
9- مهدی فرجی
10- مجتبی لطفی
11- غلامرضا دهقان بید گل
12- پیمان سلیمانی
13- محمد رضا تهماسبی
14- ریحانه رسول زاده
15- مریم حسن لو
16- سیروس عبدی
17- عادل سالم
18- سیده ثابتی رضویان
19- میثم حمیدی
20- قدرت ملکی
21- جعفر عسگری
22- صالح سجادی
23- ندا سهراب زاده
24- علی عباس نژاد
25- نرگس برهمند
26- سیده فاطمه موسوی
27- مهدی مظاهری
گفتنی است، این جوایز توسط داوران این جشنواره به برگزیدگان تعلق گرفت و در حاشیه این جشنواره، "مهدی فرجی"، شاعر کاشانی در اعتراض به داوری های این جشنواره برخواست و نحوه دادرسی ها را براساس زد و بندهای دوستانه و ناعادلانه شمرد.

اسامی آثار راه‌یافته به مرحله‌ی ماقبل نهایی مهرگان ادب اعلام شد

 

نشست خبری ششمین دوره جایزه مهرگان ادب، یادواره کریم امامی ـ از داوران دوره‌های قبل این جایزه ـ برگزار شد. در این نشست که با حضور فتح‌الله بی‌نیاز، مژده دقیقی و عنایت سمیعی برگزار شد، سمیعی در سخنانی عنوان کرد: رمان‌هایی که سال گذشته منتشر شد 310 عنوان بود که 85 عنوان به مرحله دوم راه پیدا کردند و باقی عامه‌پسند تشخیص داده شدند. همچنین از 169 مجموعه داستان، 93 مجموعه به مرحله دوم راه پیدا کردند.

وی عنصر زبان را در بررسی آثار، عنصری اساسی عنوان کرد و بی‌نیاز نیز متذکر شد: معیار ما ادبیت متن و همچنین به‌کار گیری تکنیک‌های مدرنیستی و به خصوص امروزه، درون‌کاوی شخصیت‌ها و اندیشه‌هایی است که در متن تنیده می‌شوند.

همچنین سمیعی درباره اینکه ترکیب هیات داوران تقریبا ثابت به نظر می‌رسد، و این امر، جایزه را به سمت نگاه خاصی سوق می‌دهد، با اشاره به کم و زیاد شدن‌های تعدادی از داوران در دوره‌های قبل، گفت: وضع داستان نویسی ما تنوع چندانی ندارد که هیات داوران سلیقه اعمال کند. به زحمت در هر سال می‌توانیم تعداد معدودی از آثار را جزو آثار بهتر به حساب بیاوریم و انتخاب مشترک آثار در جایزه‌های مختلف نشان می‌دهد تنوع چندانی در داستان نویسی‌ها وجود ندارد.

ادامه مطلب را
از اینجا بخوانید...

پس از ۵۸ سال اولین مجموعه شعر احمد شاملو تجدید چاپ می شود.

سیاوش شاملو:
خوانندگان آثار پدرم باید بدانند " شاملو " که بود و درنهایت شعرش به کجا رسید
آیدا شاملو:
مسؤولیت انتشار کتاب" آهنگ های فراموش‌‏شده" برعهده "سیاوش شاملو" است

پس از گذشت 58 سال، اولین مجموعه شعر "احمد شاملو"،" آهنگ های فراموش شده" که سال 1326 منتشر شده بود و در برگیرنده اولین سروده‌‏های " احمد شاملو" است ، توسط بنیاد "شاملو" که این بنیاد به همت "سیاوش شاملو"، فرزند ارشد "شاملو" راه اندازی شده است، برای انتشار به انتشارات "مروارید" سپرده شد. shamloo

به گزارش مریم آموسا، خبرنگار گروه فرهنگ و اندیشه ایلنا، "آهنگ‌‏های فراموش شده" مجموعه‌‏ای از هفت کتاب قصه و شعر ( موزون و منثور) , یاداشت و ترجمه با نام‌‏های "فانتزی‌‏ها"‌‏, "ناله‌‏ها و سکوت", "نغمه‌‏های چینی" , "نغمه‌‏های ژاپنی" , "نامه‌‏های زندا‌‏ن", "من و ایران من‌"‏ و "تفکرات" است." شاملو" هنگام انتشار این کتاب، 22 ساله بود و شعرهای این مجموعه را در حال و هوای اعتقادات شوونیستی سرود، به همین دلیل مدتی را نیز در زندان متفقین گذراند.
ادامه مطلب را
از اینجا بخوانید...

همان داستان همیشگی (نمایشنامه)


داریو فو ـ فرانکا رامه

همان داستان همیشگی

ترجمه: نازنین قازیاری

 

موسیقی : ( نور برروی زنی که بر سکوی پایین صحنه به پشت دراز کشیده و به خود می پیچد ودر تقلاست  می تابد.)  

نه نه خواهش می کنم ! خواهش می کنم دست نگه دار ! اونجوری نه ، نفسم در نمیآد ! داری منو لِه می کنی . بسه، میشه گردَنمو لیس نزنی ؟ نه تو گوشمم نه ! آره گفتم که این کار رو دوست دارم . . . و دوست هم دارم. . . ولی نه اینکه زَبونت وِز وِز کنه اون تو ، مثل تخم مرغ بهم زن . و خودت هم نتونی کنترلش کنی . وای خدا مگه تو چند تا دست داری ؟ بذار نفس بکشم . .نفسم دَر نمی آد ! بلندشو از رو من !

(زن می نشیند، انگار که خودش را از زیر مرد آزاد می کند .)

اوف ف ف ! بالاخره ! دینگ دینگ ! (سپس مثل صدای داور در رینگ ) بر گردین سرِ جای خودتون!( بعد رو به مرد) به این میگی عشق بازی ؟ بله اتفاقا من از عشق بازی لذت می برم ولی فکر نمی کنی یه کمی عشق هم باید توش داشته باشه؟ اوه درسته . البته . من رُمانتیک و حساسم . تو لازم نیس این حرفو بزنی. . . پس اینو چی میگی . . . من مثل یه ماشین پینبال نیستم . نمی تونی یه پولی تو سوراخ بندازی و شروع کنی به حمله کردن و انتظار داشته باشی که تمام چراغ هام روشن بشه، با خشونت رفتارکنی و من هم خودمو یه وَری کنم , می بینی؟

(با دلخوری ،می ایستد .)

دانلود متن کامل نمایشنامه...





ماری-ولادمیر ناباکوف(هفتان)

mari_velademir nabakof

در ستایش یک عشق نافرجام

قبل‌التحریر: به پیشنهاد خسرو یکی دو هفته‌ای می‌شود که یک بخش جدیدی را در ایرانشهر شروع کرده‌ام و در آن هر روز در ستایش یک‌سری پیشنهادهای فرهنگی ـ هنری می‌نویسم. از اینکه چه کتابی بخوانیم و چه فیلمی ببینیم و به تماشای چه تئاتر و نمایشگاهی برویم. یک جورهایی شبیه به‌ همین وبلاگ. در طراحی جدید اینجا هم می‌خواستم یک بخش مجزا برای آن نوشته‌ها اضافه کنم اما راستش ترسیدم بعد از مدتی وبلاگ‌ام را خراب کند؛ اینکه هر روز در دام آپدیت کردن آن ستون کذائی بیافتم و از نوشته‌هایی که صرفا برای اینجا می‌نویسم جدا بیافتم.
با این حال فکر می‌کنم بد نباشد هرازچندگاهی از آن نوشته‌ها کمک بگیرم برای به‌روز کردن اینجا، مخصوصا وقتی که فاصله‌ای می‌افتد و آن حس ناب وبلاگ‌نویسی در روزمرگی گم می‌شود.
ادامه...

داستایوفسکی- رمان شبهای روشن



داستایوفسکی
داستایفسکی، فرزند دوم پزشک ویژه مستمندان، در مسکو به جهان آمد. ظاهراً نخستین سال های زندگیش در محیطی محصور و منزوی سپری شد. پدرش مردی تندخو و مستبد و مشروبخوار بود و با این همه با توجه به معیارهای زمانه از تحصیلات عالی برخورداری داشت؛ مادرش زنی فرهیخته تر از پدر و از خانواده ای اصیل بود. خانواده داستایفسکی، به جز خواندن انجیل، به مطالعه ادبیات روسی و مهمترین نشریه های روز دلستگی داشت. احتمالاً برجسته ترین خاطرات دوران کودکی داستایفسکی تماشای نمایش چپاولگران شیلر به سن ده سالگی است. کیفیت های نمایشی این اثر و دعوی آزادی رمانتیک گونه آن معنایی ماندگار و عمیق بر داستایفسکی نویسنده بر جا گذارد. مستغلاتی فقرزده نیز که پدر او در 1831 به چنگ آورد و شامل دو روستای استان تولا بود و در آن خانواده داستایفسکی تعطیلات سالانه خود را می گذراند تأثیری همسان بر او داشت. حضور در این مستغلات نخستین آشنایی واقعی داستایفسکی با مردم روس بود که بعدها بسیار فصیح پیرامون آنها به نوشتن پرداغخت. از آثار شیلر و استان نکبت بار تولا درونمایه ها و رویدادهایی بیرون تراوید که ذهن داستایفسکی را در سراسر زندگی به خود مشغول داشت و تأثیر عمده خود را در آخرین رمان او، برادران کارامازف، برجا گذارد.
به سال 1837، دو سالی پس از مرگ پدر، که ظاهراً به دست دهقانان خود کشته شد، مادرش درگذشت. داستایفسکی در مؤسسه مهندسی نظامی سن پترزبورگ به تحصیل پرداخت و هرچند در آنجا به تحصیل رشته فنی مشغول بود اما ظاهراً بیشتر وقت خویش را منحصراً به مطالعه آثار کلاسیک روسی و نیز آثار برخی نویسندگان گوناگون اروپایی (از والتر اسکات تا هوفمان و دوکوئینسی و بالزاک) اختصاص می داد. در این هنگام به مسائل فوق طبیعی و ترسناک دلبستگی داشت. پس از اتمام دوره مهندسی و فراغت از خدمت نظام یکسره به ادبیات روی آورد. داستایفسکی در 1846 بی درنگ به دنبال انتشار نخستین کتاب عمده خود، بیچارگان، ترجمه اوژنی گرانده، اثر بالزاک، را منتشر کرد. بیچارگان با تحسین بسیار از جانب منتقد برجسته، و.گ.بلینسکی، مواجه شد و کمابیش یک شبه نویسنده آن در ادبیات روسی تثبیت گردید. اثر دوم او به نام همزاد (1846) موفقیت اثر نخست را تجدید نکرد. داستایفسکی در همین زمان با به کار گرفتن درونمایه هایی همچون قدرت افسانه (ارباب، 1847) و قدرت رؤیا (شب های سفید، 1848) به تجربه های ناموفقی دست یازید. در اواخر دهه 1840 به گروه پتراشفسکی راه یافت و در بحث های آنان پیرامون سوسیالیسم آرمانی و انقلاب شرکت جست. او به یقین از چنین عقاید زمانه تأثیر پذیرفت، هرچند آثارش عاری از موضوع هایی است که نشان دهد او صادقانه به آرای انقلابی پرداخته است. داستایفسکی همراه با دیگر اعضای گروه پتراشفسکی دستگیر شد، به زندان افتاد و در دادگاه نظامی به اعدام محکوم گردید. اتهام عمده او این بود که نامه معروف بلینسکی را به گوگول به صدای بلند در یکی از نشست های گروه خوانده است.
ادامه...    


فایل پی.دی.اف
«شبهای سپید»

صمد بهرنگی

صمد بهرنگی
"صمد بهرنگی" در دوم تیر ماه 1381 در محله چرنداب تبریز ، کوچه اسکویی در خانواده ای که فقر در خانه شان چمبره زده بود ، متولد شد ؛ او که از همان کودکی با فقر زاده شده بود ، روحش با فقر عجین شد و تا آخر عمر نیز به مردم طبقه ای که از آن برخاسته بود، پشت نکرد. سال 1325 نام او را در مدرسه 21 آذر نوشتند ، سال های مدرسه می گذشت و روح "صمد" از رنجی که مردم طبقه اش می کشیدند ، رنج می برد و همین مساله برای او دردسرهایی نیز در پی داشت ، سال 1331 به دبیرستان "تربیت" تبریز راه یافت ، اما دست از بحث های داغ پیرامون مسائل روز بر نمی داشت ، به طوری که همین امر مادرش و پدرش را
واداشت که به شکل جدی به او تذکر بدهند و او را از راهی که برگزیده بود ، بازدارند. سال 1334 به دانشسرای مقدماتی راه یافت...
ادامه ...

گنجشکک اشی مشی (به یاد فرهاد)

گنجشکک اشی مشی
به یاد «فرهاد مهراد» در سالروز رفتن او -

گروه فرهنگی ، نگار گوهری – هشتم شهریور سومین سالروز خاموشی آوازه خوان شهیر ایرانزمین ، «فرهاد مهراد» است.

توی قاب خیس این پنجره ها عکسی از جمعه غمگین می بینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا تو چشاش ابرای سنگین می بینم
داره از ابر سیاه خون می چکه جمعه ها خون جای بارون می چکه

نفسم در نمیاد، جمعه ها سر نمیاد کاش می بستم چشامو این ازم برنمیاد
داره از ابر سیاه خون می چکه جمعه ها خون جای بارون می چکه

عمر جمعه به هزار سال می رسه جمعه ها غم دیگه بیداد می کنه
آدم از دست خودش خسته می شه با لبای بسته فریاد می کنه
داره از ابر سیاه خون می چکه جمعه ها خون جای بارون می چکه

جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه خنجراز پشت می زنه اونکه همراه منه
داره از ابر سیاه خون می چکه جمعه ها خون جای بارون می چکه


این ترانه تنها یکی از جاودانه هایی است که شعر آن را شهیار قنبری ، آهنگ آن را اسفندیار منفردزاده و فرهاد خواند .

ادامه مطلب را از اینجا بخوانید...